زنده اندیشان

۷۳ مطلب با موضوع «جملات کوتاه و آموزنده» ثبت شده است


در یک دوئل کسیکه کشته شده کسیکه فرصت کشتن پیدا نکرده


و برنده دوئل کسیکه فرصت کشته شدن پیدا نکرده

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ اسفند ۸۸ ، ۱۶:۱۱
محمدرضا امین





زندگى کردن مثل دوچرخه سوارى است. آدم نمى افتد، مگر این که دست از رکاب زدن بردارد.

اوایل، خداوند را فقط یک ناظر مى دیدم، چیزى شبیه قاضى دادگاه که همه عیب و ایرادهایم را ثبت می
کند تا بعداً تک تک آنها را بهرخم بکشد.

به این ترتیب، خداوند مى خواست به من بفهماند که من لایق بهشت رفتن هستم یا سزاوار جهنم. او همیشه حضور داشت، ولى نه مثل یک خدا که مثل مأموران دولتى.

ولى بعدها، این قدرت متعال را بهتر شناختم و آن هم موقعى بود که حس کردم زندگى کردن مثل دوچرخه سوارى است، آن هم دوچرخه سوارى در یک جاده ناهموار!

اما خوبیش به این بود که خدا با من همراه بود و پشت سر من رکاب مى
زد.

آن روزها که من رکاب مى
زدم و او کمکم مىکرد، تقریباً راه را مىدانستم، اما رکاب زدن دائمى، در جادهاى قابل پیش بینى کسلم مىکرد، چون همیشه کوتاهترین فاصلهها را پیدا مىکردم.



یادم نمى
آید کى بود که به من گفت جاهایمان را عوض کنیم، ولى هرچه بود از آن موقع به بعد، اوضاع مثل سابق نبود... خدا با من همراه بود و من پشت سراو رکاب مىزدم.


حالا دیگر زندگى کردن در کنار یک قدرت مطلق، هیجان عجیبى داشت.



او مسیرهاى دلپذیر و میانبرهاى اصلى را در کوه ها و لبه پرتگاه ها مى شناخت و از این گذشته می
توانست با حداکثر سرعت براند،

او مرا در جاده
هاى خطرناک و صعبالعبور، اما بسیار زیبا و با شکوه به پیش مىبرد، و من غرق سعادت مىشدم.


گاهى نگران مى
شدم و مىپرسیدم، «دارى منو کجا مىبرى» او مىخندید و جوابم را نمىداد و من حس مىکردم دارم کم کم به او اعتماد مىکنم.


بزودى زندگى کسالت بارم را فراموش کردم و وارد دنیایى پر از ماجراهاى رنگارنگ شدم. هنگامى که مى
‌‌گفتم، «دارم مىترسم» بر مىگشت و دستم را مىگرفت.



او مرا به آدم
هایى معرفى کرد که هدایایى را به من مىدادند که به آنها نیاز داشتم.

هدایایى چون عشق، پذیرش، شفا و شادمانى. آنها به من توشه سفر مى
دادند تا بتوانم به راهم ادامه بدهم. سفر ما؛ سفر من و خدا.

و ما باز رفتیم و رفتیم...





حالا هدیه ها خیلى زیاد شده بودند و خداوند گفت: «همه
شان را ببخش. بار زیادى هستند. خیلى سنگیناند!»

و من همین کار را کردم و همه هدایا را به مردمى که سر راهمان قرار مى
گرفتند، دادم و متوجه شدم که در بخشیدن است که دریافت مىکنم. حالا دیگر بارمان سبک شده بود.

او همه رمز و راز هاى دوچرخه سوارى را بلد بود.


او مى
دانست چطور از پیچهاى خطرناک بگذرد، از جاهاى مرتفع و پوشیده از صخره با دوچرخه بپرد و اگر لازم شد، پرواز کند..



من یاد گرفتم چشم
هایم را ببندم و در عجیبترین جاها، فقط شبیه به او رکاب بزنم.



این طورى وقتى چشم
هایم باز بودند از مناظر اطراف لذت مىبردم و وقتى چشمهایم را مىبستم، نسیم خنکى صورتم را نوازش مىداد.



هر وقت در زندگى احساس مى
کنم که دیگر نمىتوانم ادامه بدهم، او لبخند مىزند و فقط مىگوید،



«....رکاب بزن»

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ بهمن ۸۸ ، ۱۹:۱۸
محمدرضا امین

آدمی دو قلب دارد !

قلبی که از بودن آن با خبر است و قلبی که از حضورش بی خبر.
قلبی که از آن با خبر است همان قلبی ست که در سینه می تپد
همان که گاهی می شکند
گاهی می گیرد و گاهی می سوزد
گاهی سنگ می شود و سخت و سیاه
و گاهی هم از دست می رود...

با این دل است که عاشق می شویم
با این دل است که دعا می کنیم
با همین دل است که نفرین می کنیم
و گاهی وقت ها هم کینه می ورزیم...


اما قلب دیگری هم هست.قلبی که از بودنش بی خبریم.
این قلب اما در سینه جا نمی شود
و به جای اینکه بتپد.....می وزد و می بارد و می گردد و می تابد
این قلب نه می شکند نه میسوزد و نه می گیرد
سیاه و سنگ هم نمی شود
از دست هم نمی رود


زلال است و جاری
مثل رود و نسیم
و آنقدر سبک است که هیچ وقت هیچ جا نمی ماند
بالا می رود و بالا می رود و بین زمین و ملکوت می رقصد

این همان قلب است که وقتی تو نفرین می کنی او دعا می کند
وقتی تو بد می گویی و بیزاری او عشق می ورزد
وقتی تو می رنجی او می بخشد...

این قلب کار خودش را می کند
نه به احساست کاری دارد نه به تعلقت
نه به آنچه می گویی نه به آنچه می خواهی


و آدمها به خاطر همین دوست داشتنی اند
به خاطر قلب دیگرشان
به خاطر قلبی که از بودنش بی خبرند .

 

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ بهمن ۸۸ ، ۱۵:۳۵
محمدرضا امین

ROMANCE MATHEMATICS

ریاضیات عشق

 

OFFICE ARITHMETIC

حسابرسی اداری

Smart boss + smart employee = profit

رییس باهوش + کارمند باهوش = سود

Smart boss + dumb employee = production

رییس باهوش + کارمند خنگ = تولید

Dumb boss + smart employee = promotion

رییس خنگ + کارمند باهوش = ترفیع

Dumb boss + dumb employee = overtime

رییس خنگ + کارمند خنگ = اضافه کاری

 

SHOPPING MATHEMATICS

ریاضیات خرید کردن

A man will pay $2 for a $1 item he needs.

یک مرد بابت یک کالای 1 دلاری که نیاز دارد 2 دلار می پردازد

A woman will pay $1 for a $2 item that she doesn't need.

یک زن بابت یک کالای 2 دلاری که نیاز ندارد 1 دلار می پردازد

 

GENERAL EQUATIONS & STATISTICS

آمار و برابری عمومی

A woman worries about the future until she gets a husband..

یک زن نگران آینده است تا زمانی که شوهر کند

A man never worries about the future until he gets a wife..

یک مرد هرگز نگران آینده نیست تا زمانی که زن بگیرد

A successful man is one who makes more money than his wife can spend.

یک مرد موفق مردیست که درآمدش بیشتر از مبلغی باشد که زنش خرج می کند

A successful woman is one who can find such a man.

یک زن موفق زنیست که بتواند چنین مردی را پیدا کند

 

HAPPINESS

شادمانی

To be happy with a man, you must understand him a lot and love him a little.

برای اینکه با یک مرد شاد باشید باید او را کاملا درک کنید و کمی دوست داشته باشید

To be happy with a woman, you must love her a lot and not try to understand her at all.

برای اینکه با یک زن شاد باشید باید او را کاملا دوست داشته باشید و اصلا سعی نکنید که او را درک کنید

 

LONGEVITY

طول عمر

Married men live longer than single men do, but married men are a lot more willing to die.

مردان متاهل بیشتر از مردان مجرد عمر می کنند در عوض مردان متاهل بیشتر آرزوی مرگ می کنند

 

PROPENSITY TO CHANGE

گرایش به تغییر

A woman marries a man expecting he will change, but he doesn't.

زمانی که یک زن که با مردی ازدواج می کند انتظار دارد که او تغییر کند ولی اینگونه نمی شود

A man marries a woman expecting that she won't change, and she does..

زمانی که یک مرد با زنی ازدواج می کند مطمئن است که آن زن تغییر نمی کند و اینگونه می شود

 

DISCUSSION TECHNIQUE

ادبیات گفتگو

A woman has the last word in any argument.

یک زن در بحث حرف آخر را می زند

Anything a man says after that is the beginning of a new argument.

بعد از آن، هر حرفی که مرد بزند، شروع یک بحث جدید است

 

 

SEND THIS TO A SMART WOMAN WHO NEEDS A LAUGH  LIKE YOU AND TO THE SMART GUYS  YOU KNOW CAN HANDٍٍEL IT

این متن را برای زنان باهوش مثل خودت که به خنده نیاز دارد و مردان باهوشی مثل من که میدانید می توانند آن را هضم کنند، بفرستید

 

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ بهمن ۸۸ ، ۱۷:۵۲
محمدرضا امین


 

باد می وزد …

میتوانی در مقابلش هم دیوار بسازی ، هم آسیاب بادی

تصمیم با تو است . . .

زیباترین حکمت دوستی ، به یاد هم بودن است ، نه در کنار هم بودن . . .

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۸۸ ، ۱۴:۲۱
محمدرضا امین
یه دوست معمولی وقتی می آید خونت، مثل مهمون رفتار میکنه

 یه دوست واقعی درِ یخچال رو باز میکنه و از خودش پذیرایی میکنه

 یه دوست معمولی هرگز  گریه تو رو ندیده.

یه دوست واقعی شونه هاش از اشکای تو خیسه

 یه دوست معمولی اسم کوچیک پدر و مادر تو رو نمی دونه

یه دوست واقعی اسم وشماره تلفن اون هارو تو دفترش داره

 یه دوست معمولی یه دسته گل واسه مهمونیت می آره

یه  دوست واقعی زودتر میآد تا تو آشپزی بهت کمک کنه و دیرتر می ره تا به کمکت همه جارو جمع و جور کنه

 یه دوست معمولی متنفره از این که وقتی رفته که بخوابه بهش تلفن کنی

 یه دوست واقعی میپرسه چرا یه مدته طولانیه که زنگ نمی زنی؟

 یه دوست معمولی ازت میخواد راجع به مشکلاتت باهاش حرف بزنی

 یه دوست واقعی ازت میخواد که مشکلات را حل کنه

 یه دوست معمولی وقتی بین تون بحثی میشه دوستی رو تموم شده میدونه

 یه دوست واقعی بهت بعد از یه دعواهم زنگ میزنه

 یه دوست معمولی همیشه ازت انتظار داره.

 یه دوست واقعی میخواد که تو همیشه رو کمکش حساب کنی
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۸۸ ، ۱۷:۴۸
محمدرضا امین
 
 

درآینه نگاه کن اگر صورتی زیبا داری کاری مناسب جمالت انجام بده و اگر قیافه‌ات نامناسب است، زشتی کردار را به زشتی صورت میفزا. (افلاطون)

اگر روزگاری شاءن و مقامت پایین آمد نا امید مشو، آفتاب هر روز هنگام غروب پایین می‌رود تا بامداد روز دیگر بالا بیاید. (افلاطون)





در لذت آمیخته با قباحت خوشحال مباشید و تفکر کنید که لذت می‌رود و قباحت می‌ماند. (سقراط)

اگر نمی‌توانی شاهراه باشی، کوره راه باش. اگر نمی‌توانی خورشید باشی، ستاره باش. کمیت نشانگر پیروزی یا ناکامی تو نیست. هر آنچه هستی، باش. (داگلاس مالوک)

صداقت، نخستین بخش کتاب عشق است.. (توماس جفرسون)

بسیاری از مردم نقره را در انتظار طلا از دست می‌دهند. (موریس وبستر)

وقتی جز عشق هیچ چیز برایمان باقی نمانده است برای نخستین بار آگاه می‌شویم که فقط و فقط عشق کافی است. (آنونیموس)

آنچه معمولا" ما را بتدریج سست می‌کند و خوشبختیمان را مسموم می‌سازد این است که احساس می‌کنیم بزودی خسته می شویم و به پایان آنچه برایمان جذاب است می‌رسیم. (پیل تلهارد دوشاردن)
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۸۸ ، ۱۹:۵۱
محمدرضا امین

* به خدا نگو مشکل دارم ..... به مشکل بگو خدا دارم
* مهم بودن خوبه................ولی خوب بودن مهمتره
 *فرق است بین دوست داشتن ........  و داشتنِِِ ِ دوست
  *اگر روزی عقل خرید و فروش شود همه فروشنده ایم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آذر ۸۸ ، ۱۱:۱۳
محمدرضا امین

هرگاه در ارتش از کلمه ((امید)) استفاده می کردم یکی از فرماندهانم این جمله معروف در ارتش را برایم تکرار می کرد که ، ((ستوان جوینر،امید،کاری نیست که بتوانیم آن را به انجام برسانیم.))

به مرور زمان دریافتم که دو راه در مقابل دارم. یکی آن که امیدوار باشم که اتفاقات خوبی برایم رخ بدهند، ودیگری آن که برنامه ریزی کنم، همه چیز را بسنجم ، و به نتیجه برسم.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آبان ۸۸ ، ۱۲:۱۹
محمدرضا امین




دیدگاه زیبای گاندی: 7 مورد خطرناک!

1-ثروت، بدون زحمت 2-لذت، بدون وجدان 3-دانش، بدون شخصیت ...
 

از نظر گاندی هفت موردی که بدون هفت مورد دیگر خطرناک هستند:

1-ثروت، بدون زحمت
2-لذت، بدون وجدان
3-دانش، بدون شخصیت
4-تجارت، بدون اخلاق
5-علم، بدون انسانیت
6-عبادت، بدون ایثار
7-سیاست، بدون شرافت

این هفت مورد را گاندی تنها چند روز پیش از مرگش بر روی یک تکه کاغذ نوشت و به نوه‌اش داد.
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آبان ۸۸ ، ۱۱:۴۴
محمدرضا امین