زنده اندیشان

۳۴۲ مطلب با موضوع «بدون عنوان» ثبت شده است

حتماً از بچه‌ها آمین بخواهید اما اگر دعا کردند شما هم آمین بگوئید. اینجا چند تا دعا از زبان بچه‌ها آورده‌ام. آنها را از کتاب سومین جشنواره بین‌المللی "دستهای کوچک دعا" انتخاب کرده‌ام. این جشنواره سه سال است که در تبریز برگزار می‌شود و دعاهای بچه‌های دنیا را جمع ‌آوری می‌کند و برگزیدگان را به تبریز دعوت و به آنها جایزه می‌دهد. دعاهایی که می‌خوانید از بچه‌های ایران است. لطفاً آمین بگوئید:

آرزو دارم سر آمپول‌ها نرم باشد! (تاده نظر‌بیگیان /
۵ ساله)

خدای مهربانم! من در سال جدید از شما می‌خواهم اگر در شهر ما سیل آمد فوراً من را به ماهی تبدیل کنی! (نسیم حبیبی /
۷ ساله)

ای خدای مهربان! پدر من آرایشگاه دارد. من همیشه برای سلامت بودن او دعا می‌کنم. از تو می‌خواهم بازار آرایشگاه او و همه آرایشگاه‌ها را خوب کنی تا بتوانم پول عضویت کانون را از او بگیرم چون وقتی از او پول عضویت کانون را می‌خواهم می‌گوید بازار آرایشگاه خوب نیست! (فرشته جبار نژاد ملکی / 11 ساله)

خدای عزیزم! من تا حالا هیچ دعایی نکردم. میتونی لیستت رو نگاه کنی. خدایا ازت میخوام صدای گریه برادر کوچیکم رو کم کنی! (سوسن خاطری / 9 ساله)

خدایا! یک جوری کن یک روز پدرم من را به مسجد ببرد. (کیانمهر ره‌گوی / 7 ساله)

خدای عزیزم! در سال جدید کمک کن تا مادربزرگم دوباره دندان دربیاورد آخر او دندان مصنوعی دارد! (الناز جهانگیری / 10 ساله)

آرزوی من این است که ای کاش مامان و بابام عیدی من را از من نگیرند. آنها هر سال عیدی‌هایی را که من جمع می‌کنم از من می‌گیرند و به بچه‌ آنهایی می‌دهند که به من عیدی می‌دهند! (سحر آذریان /
۹ ساله)

بسم الله الرحمن الرحیم. خدایا! از تو می‌خواهم که برادرم به سربازی برود و آن را تمام کند. آخه او سرباز فراری است. مادرم هی غصه می‌خورد و می‌گوید کی کارت پایان خدمت می‌گیری؟ (حسن ترک / 8 ساله)

ای خدا! کاش همه مادرها مثل قدیم خودشان نان بپزند من مجبور نباشم در صف نان بایستم! (شاهین روحی / 11 ساله)

خدایا! کاری کن وقتی آدم‌ها می‌خوان دروغ بگن یادشون بره! (پویا گلپر / 10 ساله)

خدا جون! تو که اینقدر بزرگ هستی چطوری میای خونه ما؟ دعا می‌کنم در سال جدید به این سؤالم جواب بدی! (پیمان زارعی / 10 ساله)

خدایا! یک برادر تپل به من بده!! (زهره صبورنژاد / 7 ساله)

ای خدا! کاری کن که دزدان کور شوند ممنونم! (صادق بیگ زاده / 11 ساله)

خدایا! در این لحظه زیبا و عزیز از تو می‌خواهم که به پدر و مادر همه بچه‌های تالاسمی پول عطا کنی تا همه ما بتوانیم داروی "اکس جید" را بخیریم و از درد و عذاب سوزن در شبها رها شویم و در خواب شبانه‌یمان مانند بچه‌های سالم پروانه بگیریم و از کابوس سوزن رها شویم. (مهسا فرجی / 11 ساله)

دلم می‌خواهد حتی اگر شوهر کنم خمیر دندان ژله‌ای بزنم! (روشنک روزبهانی / 8 ساله)

خدایا! شفای مریض‌ها را بده هم چنین شفای من را نیز بده تا مثل همه بازی کنم و هیچ‌کس نگران من نباشد و برای قبول شدن دعا 600 عدد صلوات گفتم ان شاء الله خدا حوصله داشته باشد و شفای همه ما را بدهد. الهی آمین. (مهدی اصلانی / 11 ساله)

خدایا! دست شما درد نکند ما شما را خیلی دوست داریم! (مینا امیری / 8 ساله)

خدایا! تمام بچه‌های کلاسمان زن داداش دارند از تو می‌خواهم مرا زن دادش دار کنی! (زهرا فراهانی / 11 ساله)

ای خدای مهربان! من سالهاست آرزو دارم که پدرم یک توپ برایم بخرد اما پدرم بدلیل مشکلات نتوانسته بخرد. مطمئن هستم من امسال به آرزوی خودم می‌رسم. خدایا دعای مرا قبول کن. (رضا رضائی طومار آغاج / 13 ساله)

ای خدای مهربان! من رستم دستان را خیلی دوست دارم از تو خواهش می‌کنم کاری کنی که شبی او را در خواب ببینم! (شایان نوری / 9 ساله)

ای خدایی که خانممون گفته از بابا و مامان هم مهربونتری! کاش دوباره آقای احمدی‌نژاد (!) به شهر ما می‌اومد و دستور میداد کوچه ما را آسفالت کنند تا مامانم مجبور نباشه هر روز کفشامو توی کوچه با آفتابه بشوره تا گلشون پاک بشه! (محدثه واحدیان / 7 ساله)

کاشکی من یه مغازه توپ فروشی داشتم تا دیگه مجبور نمی‌شدم به جای توپ‌هایی که همسایه‌مون پاره می‌کرد، توپ نو بخرم! (زهرا ایمانی / 12 ساله)

خدایا ماهی مرا زنده نگه دار و اگر مرد پیش خودت نگه دار و ایشالله من بتوانم خدا را بوس کنم و معلم‌مان هم مرا بوس کند!! (امیرحسام سلیمی / 6 ساله)

خدیا! دعا می‌کنم که در دنیا یک جاروبرقی بزرگ اختراع شود تا دیگر رفتگران خسته نشوند! (فاطمه یارمحمدی / 11 ساله)

ای خدا! من بعضی وقت‌ها یادم می‌رود به یاد تو باشم ولی خدایا کاش تو همیشه به یاد من بیوفتی و یادت نرود! (شقایق شوقی / 9 ساله)

خدای عزیزم! سلام. من پارسال با دوستم در خونه‌ها را می‌زدیم و فرار می‌کردیم. خدایا منو ببخش و اگه مُردم بخاطر این کار منو به جهنم نبر چون من امسال دیگه این کار رو نمی‌کنم! (دلنیا عبدی‌پور / 10 ساله)

آرزو دارم بجای این که من به مدرسه بروم مادر و پدرم به مدرسه بروند. آن وقت آنها هم می‌فهمیدند که مدرسه رفتن چقدر سخت است و این قدر ایراد نمی‌گرفتند! (هدیه مصدری / 12 ساله)

خدایا مهدکودک از خانه ما آنقدر دور باشد که هر چه برویم، نرسیم. بعد برگردیم خانه با مامان و کیف چاشتم. پاهای من یک دعا دارند آنها کفش پاشنه بلند تلق تلوقی (!) می‌خوان دعا می‌کنند بزرگ شوند که قدشان دراز شود! (باران خوارزمیان / 4 ساله)

خدایا! برام یک عروسک بده. خدایا! برای داداشم یک ماشین پلیس بده! (مریم علیزاده / 6 ساله)

خدایا! می‌خورم بزرگ نمیشم! کمکم کن تا خیلی خیلی بزرگ شوم! (محمد حسین اوستادی / 7 ساله)

خدایا! من دعا می‌کنم که گاو باشم (!) و شیر بدهم تا از شیر، کره، پنیر و ماست برای خوراک مردم بسازم! (سالار یوسفی / 11 ساله)

من دعا می‌کنم که خودمان نه، همه مردم جهان در روز قیامت به بهشت بروند. (المیرا بدلی / 11 ساله)

خدای قشنگ سلام! خدایا چرا حیوانات درس نمی‌خواننداما ما باید هر روز درس بخوانیم؟ در سال جدید دعا می‌کنم آنها درس بخوانند و ما مثل آنها استراحت کنیم! (نیشتمان وازه / 10 ساله)

اگر دل درد گرفتیم نسل دکترها که آمپول می‌زنند منقرض شود تا هیچ دکتری نتواند به من آمپول بزند! (عاطفه صفری / 11 ساله)

خدای مهربان! من یک جفت کفش می‌خواهم بنفش باشد و موقع راه رفتن تق تق کند مرسی خدایا! (رویا میرزاده / 7 ساله)

خدایا! من یک دوستی دارم که پدرش کار نمی‌کند فقط می‌خوابد و همین طور تریاکی است! خدایا کمک کن که از این کار بدش دست بردارد. خدایا ظهور آقا امام زمان را زود عنایت فرما. (لیلا احسانی فر / 11 ساله)


"هزاران نفر برای باریدن باران دعا می‌کنند غافل از آنکه خداوند با کودکی است که چکمه‌هایش سوراخ است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۸۸ ، ۲۱:۳۹
محمدرضا امین
واقعا رستم یلی بود در سیستان؟

انگلیس کشوری با حداکثر 1600 سال تاریخ . آنها تشکیل کشورشان را به پادشاهی افسانه ای به نام آرتور نسبت میدهندکه با کمک مرلین جادوگر قبایل را متحد کرد. حالا این سوال : میدانید تا به حال درباره آرتور ، مرلین ،شوالیه های میز گرد و شمشیر اکسکالیبور که فقط پادشاه واقعی میتوانست آن را از سنگ بیرون بیاورد،چند فیلم و کارتون ساخته شده؟ جواب یکمی حیرت بر انگیز است : 25فیلم، هشت سریال ، 17 انیمیشن و21 گیم و تازه اینها فقط تعداد آن محصولاتی است که مستقیما به افسانه آرتور ربط دارند ، وگرنه تم بسیاری دیگر از فیلم و سریالها هم اقتباس از همین افسانه است ، مثلا همین «هری پاتر»را در نظر بگیرید کاملا کپی افسانه آرتور است.

چین بر خلاف انگلیس کشوری با حداقل 8 هزار سال تاریخ از این تاریخ طولانی چهار کتاب کلاسیک در ادبیات چین باقی مانده ، یکی اش «تاریخ سه قلو» یا «افسانه سه برادر» خودمان که تاریخ سه تکه شدن چین در قرن سوم میلادی را با افسانه و داستان مخلوط کرده. از این داستان 12فیلم، شش سریال، سه انیمیشن (که دوتایش را ماهم دیده ایم) و28 گیم مختلف ساخته شده.

یکی دیگر از چهار کتاب کلاسیک چینی ها ، کتاب «لب آب» است که داستان جمع شدن گروهی از جنگجویان در لیان شانپو وقیام آنها علیه سلسله سانگ را تعریف میکند. از روی این هم تا به حال 12 فیلم، سه سریال (که یکی اش را ما به اسم«جنگجویان کوهستان » تماشا کرده ایم) ، دو انیمیشن و چهار گیم ساخته شده.

«ای کیو» یکی از چهره های ذن در ژاپن است که در قرن 15 زندگی میکرد و اصلاحاتی را هم در معبد ژاپن انجام داد. تا به حال سه سریال و دو انیمیشن درباره او ساخته شده که یکی شان را ما هم در کودکی دیده ایم.در کارتون ای کیو سان که با 298 قسمت رکورد دار تعداد اپیزود های یک مجموعه کارتونی است ، داستانهایی به ایکیو سان نسبت داده شده که در هیچ یک از منابع اصلی زندگی ایکیوسان وجود ندارد.

آمریکایی ها که برخلاف انگلیسی ها چینی ها وژاپنی ها هیچ تاریخ کهنی ندارند، برای خودشان تاریخ ساختند و گاوچرانهای غرب وحشی را را تبدیل به چهره تاریخی کرده اند و «وسترن» را ساختند.

پادشاه دانگ مینگ - معروف به «جومونگ»- اولین پادشاه تاریخ کره است که از 37 تا 19 قبل از میلاد بر این کشور حکومت کرد و یکجورهایی باعث استقلال کره از چین بود.همین است؛ چیزی که تاریخ درمورد جومونگ به ما میدهد همین است؛ گیریم با یکی دوتا حکایت اضافه. اما حالا داستان جومونگ به سریالی 81 قسمتی تبدیل شده که به طور همزمان در 18 کشور دنیا پخش میشود.

در مورد «سو یانگوم» در دایره المعارف ها نوشته اند که«احتمالا اولین و تنها پزشک زن دربار در تارخ کره است که اسم او در سالنامه در بار آمده» همین نیم خط اطلاعات تبدیل شده به به یک سریال 62 قسمتی که در آن حتی برخی روش های جراحی که مبدع و مبتکر مشخص و معلوم دارند هم به او نسبت داده شده.

رستم، قهرمان ملی ماست که محققان میگویند از روی شخصیت تاریخی «سورنا»-سردار دلیر اشکانی در قرن اول قبل از میلاد- به قصه ها راه پیدا کرده.معروف ترین داستان رستم ، نبرد او با پسرش سهراب است . حالا یک سوال دیگر؛ از معروف ترین داستان معروفترین قهرمان ملی ما چند فیلم ، سریال،گیم و کارتون ساخته شده؟جواب دو باره حیرت بر انگیز است : 4فیلم ، صفر سریال،صفر کارتون و صفر گیم. آن چهار فیلم هم یکی اش را هندی ها ساخته اند، دوتایش را روسها (که حتی اسم رستم وسهراب هم عوض شده ) وفقط یکی را خود ایرانی ها.

سوال آخر: مفهوم هویت ملی چیست، یک ملت چگونه میتواند هویت خود را حفظ کند و چطور میتواند این هویت را نشان بقیه مردم دنیا بدهد؟
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۸۸ ، ۱۸:۲۳
محمدرضا امین

تصور کنید در بیابان خشک و بی پایانی در
حال راه رفتن هستید خسته،گرسنه،تشنه،پس
 از 5 ساعت پیاده روی......ناگهان
ساختمان مجلل و با شکوهی در جلوی شما ظاهر می شود.








۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۸۸ ، ۱۷:۵۱
محمدرضا امین

 

کلمات در درست کردن ، یا خراب کردن قدرت زیادی دارند. زمانی که ما از کلمات استفاده می کنیم،‌به سادگی می توانیم به وسیله ی انتخاب کلمات حساسات را تغییر دهیم. در زندگی ارتباط با دیگران یکی از هدف ها و خواسته های بزرگ ما است. به وسیله ی کلمات مثبت و قدرتمند می توانید در ارتباط با یگران مفید واقع شوید

.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۸۸ ، ۱۶:۴۵
محمدرضا امین

هـیــــچ مـــوفـقـیــت پــایــداری بــدون احـسـاس صمیمیت و یگانگی با مردم به وجود نمی آید. راه رسیـدن بـه موفقیت، تشکیل گروه موفق و ‌همکاری با یکدیگر است.

راه رسیدن به موفقیت این است که هدفمان را بدانیم، دست به عمل بزنیم، بدانیم که به چه نتایجی دست یافته ایم و قدرت ‌انعطاف وتـغـیـیـر پـذیـری داشـتـه بـاشـیـم. یـعـنـی بـدانـیـم چـه می خواهیم و برای رسیدن به آن وارد عمل شویم و با توجه به ‌موفقیت در رفتارمان ،تغییرات مهم را ایجاد کنیم.

در مورد اعتقادات و باورها نیز چنین است؛ باید باورهایی را ‌بیابیم که ما را دلگرم کند و به مقصودی که می خواهیم برساند. ‌این 7 باور به ما یادآور می شود که هر قدر به چیزی معتقد باشیم ، باز هم لازم است دریچه‌های ذهن خود ‌را به روی عقاید و امکانات دیگر باز بگذاریم و همیشه برای یادگیری مطالب تازه تر آمادگی داشته باشیم.‌با پذیرفتن این باور‌ها به موفقیت خواهیم رسید ولی به یاد داشته باشیم که تنها انجام این 7 باور و عقیده نیست ‌که باعث موفقیت می شوند اما شروع خوبی است.

بــاور اول:

هــر حـادثـه دارای دلیل و مقصودی است که به مصلحت ماست.

تمام افراد موفق توانایی عجیبی دارند و درهر موقعیت به امکانات موجود و نتایجی که ممکن است از آن حاصل ‌شود توجه می کنند و سریع آن وضعیت را در جهت مثبت و به نفع خود به کارمی گیرند. از طرفی اعتقاد دارند ‌اگر به دنبال نتیجه مثبت هستند، باید آن را عملاً انجام دهند.

باور دوم:

چیزی به نام شکست وجود ندارد.

شکسپیر معتقد بود : تردیدها به ما خیانت می کنند و ما را از کوشش برحذر می دارند و از پیروزی‌هایی که به ‌احتمال زیاد نصیب ما خواهد شد محروم می سازند. ‌هرآن چه بشر آموخته، از طریق آزمایش و خطا بوده است. بزرگ ترین عـــامـــل بـــازدارنــده مــردم، تــرس از شـکـســت ‌است.

انـســان هــا تـنـهـا از طـریـق اشـتـبـاه بـه مـوفـقـیـت می رسند. ‌هر گاه در زندگی، کاری را انجام داده ایم اگر فکر کنیم که تجربه ای به دست آورده ایم بهتر از آن است که فکر ‌کنیم شکست خورده ایم.باید به پدیده های زندگی با دید تجربه نگاه کنیم.

باور سوم:

مسئولیت هر اتفاقی را به گردن بگیرید.

یکی از صفات مشترک میان رهبران بزرگ و افـــراد موفق این است کـه فکر می کننـد دنیای خودشان را خودشان ‌می سازند. آن ها همیشه می گویند: مسئولیت کاری را که انجام می دهم، می پذیرم. ‌

باور چهارم:

برای بهره بردن از چیزی شناخت کامل آن لازم نیست.

افراد موفق معتقدند برای این که چیزی را مورد استفاده قرار دهند لزومی ندارد همه چیز را درباره آن بدانند. ‌همیشه توجه دارند که چه اندازه اطلاعات، مورد نیاز آنهاست و همیشه می دانند که به چه چیزهایی احتیاج ندارند ‌و باید در وقت خسّت نشان بدهند و بدانند که به دست آوردن اطلاعات کامل هیچ گاه امکان پذیر نخواهد بود.

باور پنجم:

بزرگ ترین سرمایه شما دیگرانند.

‌افرادی که به بهره وری رسیده اند تقریباً بدون استثنا دارای حس قوی احترام و تحسین نسبت به دیگران هستند. ‌

هـیــــچ مـــوفـقـیــت پــایــداری بــدون احـسـاس صمیمیت و یگانگی با مردم به وجود نمی آید. راه رسیـدن بـه موفقیت، تشکیل گروه موفق و ‌همکاری با یکدیگر است.

باور ششم: کار، نوعی تفریح است.

مارک تواین - نویسنده آمریکایی‌- می گوید: "راه رسیدن به موفقیت آن است که شغل را جزء تفریحات خود قرار دهید." افراد موفق همین کار را ‌می کنند. آن ها دیوانه وار کار می کنند. زیرا کار، آن ها را به شوق می آورد. در زندگی کار را به بازی تبدیل ‌کنید. تا به حال بررسی کرده اید که چرا یک کودک از صبح تا شب بازی می کند ولی خسته نمی شود.

باور هفتم:

 هیچ توفیق پایداری، بدون پشتکار به دست نمی آید.

افراد موفق ، به نیروی پشتکار ایمان دارند.‌‌ اگر به افراد موفق بنگرید، می بینید که آن ها لزوماً بهتر، باهوش تر، سریع تر و قوی تر از دیگران نبوده اند، ‌بـلـکــه پـشـتـکـار بیشتـری داشتـه انـد. ‌افـراد مـوفـق می خواهند به هر قیمتی که شده، موفق شوند.البته این را باید مد نظر داشت که موفقیت به بهای لطمه ‌زدن به دیگران نیست.

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۸۸ ، ۱۳:۵۱
محمدرضا امین
عصرایران؛ انگار چینی‌ها پس از کشتار ترک‌های مسلمان کشور خودشان، تصمیم گرفته‌اند به مقدسات مردم مسلمان ایران هم به موهن ترین شکل ممکن حمله کنند.

تا پیش از این، Made In China حتی به تسبیح‌ها و جانمازهای ایرانیان رسیده بود و حالا کلمه «الله» و عبارت مقدس مسلمانان یعنی «بسم الله الرحمن الرحیم» را به قسمت پشت شلوارهای ایرانیان برده‌اند و عجب آنکه برخی مدعیان که پیشتر در اعتراض به عبارت کوکاکولای برعکس شده کفن پوش به خیابان‌ها می ریختند و در راستای تحریم کوکاکولا و نستله حرکت می‌کردند و هم در برابر کشتار مسلمانان چین سکوت کرده‌اند و هم در برابر این توهین آشکار.

این شلوارهای جین زنانه در فروشگاه‌های افسریه، حوالی خیابان‌های اول و دوم به قیمت دوازده هزار تومان در حراجی به فروش می رسند.

بیشتر خریداران هم به نوشتار پشت جیب شلوار توجه نمی‌کنند و صرفا به خاطر قیمت و دوخت شلوار ان را خریداری می‌کنند. فروشنده هم اطلاعات چندانی درباره محل خرید شلوارها و ...نمی‌دهد؛ البته برخی از خریداران به دلیل عبارت پشت شلوار از خرید آن خودداری می‌کنند.

به تصویر این شلوارهای جین چینی که به تازگی به بازار ایران وارد شدند، نگاه کنید؛ عبارت «بسم الله الرحمن الرحیم» که «الله» آن دوبار تکرار شده است، روی جیب‌های عقب این شلوارهاست و یک بسم الله هم برعکس نوشته شده است.




در مکتب اسلام برای کلمه الله حرمت قایل شده اند، به گونه‌ای که حتی برای دست زدن به خط و نوشته آن باید وضو داشت و... و حالا درست در قسمت نشیمنگاه این شلوارها این کلمه گلدوزی شده و بدتر آن که در تهران ـ که خیلی‌ها دوست دارند آن را ام القرای جهان اسلام بنامند ـ به فروش می رسد!

با توجه به اینکه این شلوارها تازه به کشور وارد شدند، هنوز تعدادشان مشخص نیست، ولی به دلیل آنکه در مارک داخلی شلوارها، عبارت "Made In P.R.C" مخفف عبارت "People Republic of China" به معنی جمهوری خلق چین درج شده است، به نظر می‌رسد تکذیب ملیت این کالاهای موهن و تازه وارد برای مسئولان کمی مشکل شود.




تا پیش از این، واردات پرتقال اسرائیلی توطئه برخی عناصر نامعلوم اعلام شد، واردات سیب از آمریکا در هاله‌ای از ابهام باقی ماند، اما دیگر مارک داخلی این شلوارها را نمی‌توان انکار کرد. مگر اینکه مسئولان مدعی شوند این شلوارها در داخل تولید شده است، که منطقا با توجه به عقبه مذهبی مردم ایران، کمتر تولید کننده‌ای فرض به تعمد، جرأت چنین اهانتی را دارد. یا اینکه باید گفته شود پک این شلوارها در بین راه باز و داخل آنها مارک چینی درج شده است (مثل توجیهی که برای واردات پرتقال اسرائیلی آورده شد)!
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۸۸ ، ۱۵:۴۸
محمدرضا امین
چند تفاوت در نحوه فکر و زندگی کردن آدمهای فقیر و ثروتمند

1-
آدمهای ثروتمند معتقدند: من زندگی خویش را می سازم آدمهای فقیر معتقدند: زندگی من تصادفی پیش می رود.

2-
آدمهای ثروتمند بر روی فرصتها تمرکز می کنند. آدمهای فقیر بر روی موانع تمرکز می کنند.

3-
آدمهای ثروتمند، افراد موفق و ثروتمند را ستایش می کنند. آدمهای فقیر از آدمهای ثروتمند بیزار و متنفرند.

4-
آدمهای ثروتمند با آدمهای مثبت و موفق معاشرت می کنند. آدمهای فقیر با آدمهای منفی و شکست خورده معاشرت می کنند.

5-
آدمهای ثروتمند ترجیح می دهند تا بر اساس دستاوردها به آنها پول پرداخت شود. آدمهای فقیر ترجیح می دهند تا بر اساس زمان به آنها پول پرداخت شود.

6-
ثروتمندان پول و سلامتی را با هم می خواهند. فقیران می پرسند که پول یا سلامتی را بخواهند.

7-
آدمهای ثروتمند برخلاف ترسی که دارند دست به عمل می زنند. آدمهای فقیر به ترس اجازه می دهند که متوقفشان کند.

8-
آدمهای ثروتمند همیشه در حال رشد کردن و یاد گرفتن هستند. آدمهای فقیر فکر می کنند که همه موارد را می دانند
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۸۸ ، ۲۰:۱۹
محمدرضا امین

قبل از خرید از تکنیک «غریبه مهربان» استفاده کنید

قبل از اینکه یه چیزی را بخرید تصور کنید یک غریبه میاد و به شما دو تا پیشنهاد می ده ، میگه می خوای این جنس رو بهت بدم یا معادل قیمتش پول نقد؟

حالا شما کدوم را انتخاب می کنید؟

صرفه جویی در هزینه ها

توی مقادیر کوچک شاید کاربرد این روش زیاد به چشم نیاد، یعنی مثلآ شما رفتید یک لیوان بخرید سه هزار تومان. «غریبه مهربان» میگه می خوای لیوان رو بهت بدم یا سه هزار تومان؟

خوب احتمالآ می گید «مرسی همون لیوان خوبه!» ولی فرض کنید رفتید یک گوشی جدید بخرید به قیمت 900 هزار تومان. طرف میگه می خوای گوشی رو بهت بدم یا 900 هزار تومان پول نقد؟

خوب چی فکر می کنید؟ اگر می گید «مرسی همون گوشی خوبه» احتمالآ واقعآ اون گوشی را لازم دارید.

ولی اگر با خودتان می گویید «اووومگوشیه قشنگه، ولی گوشی الانم هم اون قدر بد نیست، بالاخره جواب می ده. همون 900 هزار تومانو بده بی زحمت…» ، خوب احتمالآ باید یه تجدید نظر روی تصمیم تون برای خرید گوشی بکنید چون احتمالآ می تونید با پولش کار های بهتری بکنید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۸۸ ، ۱۷:۴۱
محمدرضا امین

.::: ویروس تعویق و تاخیر انداختن کارها را از خود دور کنید

ساعت 3 صبح است. شما خیلی خسته شده اید و آرزوی هـیچ چـیز دیــگری را نـدارید جـز اینـکه بـه رختـخواب گـرم و نرمتان بروید؛ امـا کارهایتان نیمه تمام است و مشتری هم چند ساعت دیگر بـرای تحـویل کـارها به محل کار شما می آیـد. ولـی هنوز کارهای زیادی برای انـجام دادن مـانـده. اگر
تمام طول روز، سـرتـان را بـا کارهای غیر ضروری گرم نکرده بودید الان می توانستید از یک خواب شیرین لذت ببرید.


این وقایع به نظرتان خیلی آشناست؟ شما تنها کسی نیستید که کارهایش را به بعد موکول می کند: درصد بسیار زیادی از افراد هستند که انجام مسئولیت ها و وظایفشان را به زمان دیگری موکول می کنند و تا آخرین لحظه کارهایی که باید انجام دهند را انجام نمی دهند. دکتر لیلی واکر کارشناس تعویق در دانشگاه سنت جونز معتقد است که: "همه افراد به نوعی کارهای خود را به تعویق می اندازند، همه ما کارهایی در زندگی برایمان پیش می آید که آنها را به بعدها موکول می کنیم و می توان گفت که این امر کاملاً طبیعی است."


شما چه تیپ انسانی هستید؟


همانقدر که سرماخوردگی در میان عموم مردم شایع است، به تعویق انداختن کارها نیز به همان اندازه رواج دارد؛ اما یک سری دلایل خاص سبب نفوذ ویروس تعویق و تاخیر به درون افراد هستند. عادت به تعویق انداختن کارها خیلی راحت و تنها به واسطه ی بی علاقگی نسبت به کار مورد نظر ممکن است بوجود آید و گاهی اوقات سبب بروز افسردگی در افراد شود. پژوهش های گسترده پیرامون این مبحث حاکی از ان امر است که 4 فاکتور اصلی سبب گرایش افراد به سمت تعویق انداختن کارها می شود.


بهم ریختگی: آیا ترجیح می دهید همه کارهای کوچک و پیش پا افتاده ای را که میتوانید هفته ها انجام ندهید، انجام دهید فقط به این خاطر که وقتی برای کار کردن بر روی آن پروژه ی مهم باقی نماند؟ پس جزء افرادی محسوب می شوید که کارهایشان هیچ گونه سازماندهی ندارد. واکر می گوید: "به عقیده ی من در تجارت های کوچک همیشه باید به دنبال دو امر بود: چه کارهایی باید انجام شوند؟ و چه کسی در تشکیلات می تواند آنها را انجام دهد؟" برنامه های خود را اولویت بندی کنید تا کارمندان و همکارانتان نیز با استفاده از سازماندهی، عادت بد به تعویق انداختن کارهای مهم را ترک کنند.


ترس: اگر مضطرب هستید و احساس می کنید کمی عصبی شده اید و نمی توانید کاری را که در دست دارید به پایان برسانید، شاید ترس عامل اصلی آن باشد که کارها را به تعویق می اندازید. اگر در کار خود تازه وارد هستید کاملاً طبیعی است که قدری محافظه کارانه تر با مسائل برخورد کنید. هنوز چیزهای بسیار زیادی برای یاد گرفتن وجود دارد. واکر تصریح می کند که فراگیری مهارت ها و توانایی های جدید حد متناوبی از هیجان و به مثابه آن رضایت را -حتی اگر آن کار مورد علاقه ی مشا نباشد- در شما ایجاد می کند. و همچنین این گرایش را پیدا می کنید که آن را در اولین مرحله انجام دهید. او می گوید: "گاهی اوقات لازم است که کاری را که هیچ گونه تمایلی به انجام آن نداریم در ابتدا انجام دهیم و سپس پاداشمان را انجام دادن کاری که به آن علاقه داریم بگذاریم."


ایده آل گرایی: اگر نمی توانم آن را به خوبی و به بهترین نحو انجام دهم، ترجیح میدهم که اصلاً آنرا انجام ندهم. اینها همان جملاتی هستند که در ذهن یک ایداه آل گرا می آیند. این افراد آنقدر به جزئیات مسائل دقت کرده و به آنها اهمیت می دهند که اصل موضوع از یادشان می رود و با کارهایی که می کنند وقت کافی برای انجام کارهای مهم تر را از دست می دهند؛ حتی بدتر از آن این است که: اصلاً نمی توانند کار را شروع کنند چرا که ایده های کمال گرایی تمام انرژی و زمان آنها را می گیرد. اگر شما هم چنین خصیصه ای را دارید واکر به شما پیشنهاد می کند که: پروژه ای که باید آنرا انجام دهید قسمت بندی کنید و بعد هر قسمت را در یک زمان مشخص انجام دهید و سپس به انجام پروژه ی بعدی بروید.


شاخص مشکلی بزرگتر: اگر احساس کردید که توانایی انجام هیچ کاری را ندارید، حتی آن دسته از کارهای کوچکی که به راحتی و به سرعت قابل انجام هستند، میتوانید نتیجه بگیرید که تعویق انداختن شما حاکی از وجود مشکلات بزرگتر و مهمتری در درونتان هستند. واکر معتقد است: "برخی از افراد هستند که از انجام همه ی کارها اجتناب می کنند، به هیچ وجه توانایی تصمیم گیری ندارند به همین دلیل احساس بدی به آنها دست می دهد و یک چرخه منفی در ذهنشان ساخته شده و ادامه پیدا می کند." این چرخه می تواند سبب بروز اضطراب و افسردگی بی شائبه ای در آنها شود.


رها شدن از این چرخه


البته این احتمال وجود دارد که تلاش های لحظات آخر برخی از افراد نتیجه بخش واقع شود. واکر می گوید: "برخی از افراد هستند که تعمداً کارهایشان را به تعویق می اندازند تا در مرحله آخر به اندازه کافی انرژی برای انجام کار داشته باشند. این افراد توانایی آن را دارند که در مدت زمان کوتاهی کارهای بسیار زیادی را انجام دهند."


به هر حال نباید این مطلب را فراموش کرد که حتی افرادی که کارها را به تعویق می اندازند هم برای ما کار انجام می دهند. زمانیکه این گونه افراد احساس خطر کنند و ببینند که ریسک، خیلی بالاتر از سودی است که به آنها می رسد، دست به کار می شوند. اگر خودتان را شناختید و احساس کردید که باید برای برخی از خصوصیات خود تغییراتی را قائل شوید، می توانید به تدریج سیستم فکری و رفتاری خود را تنظیم و تعدیل نمایید. واکر اظهار می دارد: "نمی توانید انتظار داشته باشید که یک شبه سیستم فکری خود را تغییر دهید و صبح که از خواب بیدار می شوید تبدیل به انسان جدیدی شوید، باید بر روی هر تکه به طور جداگانه کار کنید، درست مانند تکه های پازل."


بد نیست که برای کارهایی که سر موقع انجام می دهید به خودتان پاداش بدهید، اگر روز خود را با انجام کارهایی که هیچ علاقه ای به انجامشان ندارید شروع کنید، میتوانید باقی وقت خود را به انجام کارهایی اختصاص دهید که از آنها لذت می برید. واکر میگوید: "شما باید برنامه های خود را هدفبندی کنید، اهداف کوچکی برای خود معین کنید، به آن اهداف برسید، آن را به زمان دیگری موکول نکنید، و به این شیوه مطمئناً به این نتیجه می رسید که توانایی انجام آن کار را دارید. به مرور زمان که شما به تعویق انداختن کارهایی را که دوست ندارید و یا تصور میکنید که با انجام آنها به موفقیت دست پیدا نخواهید کرد را کنار می گذارید در مسیر بهبودی از این ویروس خطرناک قرار می گیرید و موفقیت های بزرگتر تنها در چند قدمی شما قرار خواهند گرفت.


در نهایت


واکر به کسانی که صاحب تجارت های کوچک بوده و دچار گیر تعویق شده و وارد چرخه تاخر گشته اند، توصیه می کند که به سودهای کلی چشم بدوزند. او می گوید: شما باید به خودتان یاد آوری کنید که عاشق کاری هستید که انجام می دهید و باید از قبال آن پول در بیاورید. اگر کارها را به تعویق نیندازید، این امر، هم به شما کمک میکند که پول بیشتری در بیاورید و هم علاقه ی بیشتری نسبت به کاری که انجام دهید پیدا کنید."

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۸۸ ، ۱۱:۳۹
محمدرضا امین


وبلاگ من اجتماعی

انسان‌ها در زندگی فعالیت‌های زیادی انجام می‌دهند تا از مواجهه‌ی با خود و مواجهه با تنهایی ِ خود بگریزند

. کار، عشق، تفریح، پول، تلویزیون، دور هم نشستن و ساعت‌ها حرف زدن و ... همگی کارهایی هستند که ما برای فرار از مواجهه با خودمان انجام می‌دهیم و این وابستگی به چیزهای بیرونی باعث آسیب پذیری و شکنندگی روح و شخصیت آدمی‌می‌شود. چرا که هیچ کدام از آن‌ها نمی‌توانند مخاطب هستی ِ حقیقی آدمی‌ باشند. به قول‌هایدگر در وجود آدمی‌ «من»ی هست که همواره می‌کوشد از آنچه هست فراتر برود. ما همواره از آنچه هستیم فراتر می‌رویم.

نه عشق و نه پول هیچکدام نمی‌توانند آن دغدغه بنیادین آدمی‌را پاسخ بدهند. شور و هیجان هر کدام از آنها پس از مدتی ته نشست می‌کند و میل به فراتر رفتن از آن‌ها در وجود ِ آدمی‌شعله می‌کشد

.

و اینجاست که باز ما ناچارا مجبوریم که با خودمان روبرو شویم و چیز دیگری را جایگزین کنیم

.

پس به نظر می‌رسد که نخست باید با بزرگترین ترس وجودیمان روبرو گردیم و آن همانا مواجه شدن با خود است

.

باید بازگردیم به خودمان و برای نخستین بار با تنهایی ِ خودمان روبرو شویم

.

باید آنقدر قوی باشیم که بتوانیم بدون وابستگی به چیزی آرام باشیم

.

اگر با همه وجود به این فهم برسیم که انسان ذاتا تنها است، از آن زمان به بعد دوست داشتن دیگری، کار، فعالیت برای داشتن رفاه و پول بیشتر و تلاش برای کسب موقعیت اجتماعی بهتر و... هیچکدام برای فرار از تنهایی مان نخواهند بود

.

در آن لحظه است که می‌توانیم حقیقتا دیگری را به خاطر خودش دوست بداریم و عشقی پایدار به وجود آوریم، از پرستش خدا وجودمان گرم و آرام شود و از زندگی در این جهان با تمامی‌مشکلات و مسائلش خسته نشویم و همچنان آرام و امیدوار باشیم و این زندگی در سطح بالاتری است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۸۸ ، ۱۱:۳۱
محمدرضا امین