زنده اندیشان

۴۲ مطلب در مهر ۱۳۸۸ ثبت شده است

می گویند در زمانهای دور پسری بود که به اعتقاد پدرش هرگز نمی توانست با دستانش کار با ارزشی انجام دهد. این پسر هر روز به کلیسایی در نزدیکی محل زندگی خود می رفت و ساعتها به تکه سنگ مرمر بزرگی که در حیاط کلیسا قرار داشت خیره می شد و هیچ نمی گفت. روزی شاهزاده ای از کنار کلیسا عبور کرد و پسرک را دید که به این تکه سنگ خیره شده است و هیچ نمی گوید. از اطرافیان در مورد پسر پرسید. به او گفتند که او چهار ماه است هر روز به حیاط کلیسا می آید و به این تکه سنگ خیره می شود و هیچ نمی گوید.

شاهزاده دلش برای پسرک سوخت. کنار او آمد و آهسته به او گفت: «جوان، به جای بیکار نشسستن و زل زدن به این تخته سنگ، بهتر است برای خود کاری دست و پا کنی و آینده خود را بسازی

پسرک در مقابل چشمان حیرت زده شاهزاده، مصمم و جدی به سوی او برگشت و در چشمانش خیره شد و محکم و متین پاسخ داد: «من همین الان در حال کار کردن هستم!» و بعد دوباره به تخته سنگ خیره شد.

شاهزاده از جا برخاست و رفت. چند سال بعد به او خبر دادند که آن پسرک از آن تخته سنگ یک مجسمه با شکوه از حضرت داوود ساخته است. مجسمه ای که هنوز هم جزو شاهکارهای مجسمه سازی دنیا به شمار می آید.

نام آن پسر «میکل آنژ» بود!

http://shorno.net/wp-content/MichelangeloDavid.gif

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۸۸ ، ۱۸:۴۰
محمدرضا امین


See full size image



یکی از کشاورزان منطقه ای، همیشه در مسابقه‌ها، جایزه بهترین غله را به ‌دست می‌آورد و به ‌عنوان کشاورز نمونه شناخته شده بود. رقبا و همکارانش، علاقه‌مند شدند راز موفقیتش را بدانند. به همین دلیل، او را زیر نظر گرفتند و مراقب کارهایش بودند. پس از مدتی جستجو، سرانجام با نکته‌ عجیب و جالبی روبرو شدند. این کشاورز پس از هر نوبت کِشت، بهترین بذرهایش را به همسایگانش می‌داد و آنان را از این نظر تأمین می‌کرد. بنابراین، همسایگان او می‌بایست برنده‌ مسابقه‌ها می‌شدند نه خود او!
کنجکاویشان بیش‌تر شد و کوشش علاقه‌مندان به کشف این موضوع که با تعجب و تحیر نیز آمیخته شده بود، به جایی نرسید. سرانجام، تصمیم گرفتند ماجرا را از خود او بپرسند و پرده از این راز عجیب بردارند.
کشاورز هوشیار و دانا، در پاسخ به پرسش همکارانش گفت: «چون جریان باد، ذرات بارورکننده غلات را از یک مزرعه به مزرعه‌ دیگر می‌برد، من بهترین بذرهایم را به همسایگان می‌دادم تا باد، ذرات بارورکننده نامرغوب را از مزرعه‌های آنان به زمین من نیاورد و کیفیت محصول‌های مرا خراب نکند
همین تشخیص درست و صحیح کشاورز، توفیق کامیابی در مسابقه‌های بهترین غله را برایش به ارمغان می‌آورد.
 
گاهی اوقات لازم است با کمک به رقبا و ارتقاء کیفیت و سطح آنها، کاری کنیم که از تأثیرات منفی آنها در امان باشیم

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۸۸ ، ۱۸:۳۶
محمدرضا امین

 

از خدا پرسیدم:

خدایا چطور می توان بهتر زندگی کرد؟

خدا جواب داد :

گذشته ات را بدون هیچ تاسفی بپذیر،

با اعتماد زمان حالت را بگذران

و

بدون ترس برای آینده آماده شو .

ایمان را نگهدار و ترس را به گوشه ای انداز .

شک هایت را باور نکن وهیچگاه به باورهایت شک نکن .

زندگی شگفت انگیز است

فقط

اگربدانید که چطور زندگی کنید

·
مهم این نیست که قشنگ باشی ،

قشنگ این است که مهم باشی!

حتی برای یک نفر

·
مهم نیست شیر باشی یا آهو

مهم این است با تمام توان شروع به دویدن کنی

کوچک باش و عاشق...

که

عشق می داند آئین بزرگ کردنت را

·
بگذارعشق خاصیت تو باشد

نه

رابطه خاص تو باکسی

·
موفقیت پیش رفتن است

نه

به نقطه ی پایان رسیدن

·
فرقى نمی کند گودال آب کوچکی باشی یا دریای بیکران...

زلال که باشی، آسمان در توست

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۸۸ ، ۱۸:۲۹
محمدرضا امین
تبلیغ بدرد بخور
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۸۸ ، ۱۹:۱۰
محمدرضا امین
یک سری تصاویر از اختراعات جالب و با مزه
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۸۸ ، ۱۹:۰۲
محمدرضا امین
undefined

ـ

undefined

undefined

undefined

undefined

undefined

undefined

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۸۸ ، ۱۸:۴۰
محمدرضا امین

اسکار ریگلی یک پسر دو ساله که ضریب هوشی برابر با انیشتن و استفان هاوکینگ را داراست به یکی از کوچکترین افراد پذیرفته شده در بنیاد منسا تبدیل شد.

وی در حالی در آزمون هوش مؤسسه استنفورد به این امتیاز دست پیدا کرده است که تستهای این مؤسسه امکان سنجش هوش بیش از 160 را نداشته‌اند.

جو، پدر اسکار یک متخصص 29 ساله آی تی است و می‌گوید که اسکار اخیراً با مادرش در مورد چرخه تولید مثل پنگوئن‌ها صحبت کرده است. وی افزود: ما می‌دانستیم که کودکمان یک چیز متفاوت نسبت به سایرین دارد. من به وضوح آن روزی را می‌بینیم که وی برگردد و به من بگوید تو یک سبک مغز هستی.

به نوشته دیلی تلگراف هانا 26 ساله مادر این کودک می‌گوید که او دامنه لغات بسیار گسترده‌ای دارد و قادر به ساخت جملات پیچیده است.

جان استیونج، مدیر اجرایی مؤسسه منسا (افراد دارای ضریب هوشی بالا) پذیرفتن اسکار در این مؤسسه را با دو سال و 5 ماه و 11 روز سن تأیید کرده است.
پیش از این کوچکترین عضو منسا، الیز تان رابرتس از لندن است که با ضریب هوشی برابر 156 در سن 2 سال و 4 ماه و 14 روز پذیرفته شده بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۸۸ ، ۱۸:۱۷
محمدرضا امین

قابل احترام یا ترحم

پای صحبت بعضی از همدردها که می نشینی و یا به نحوی با مشکلات آنها آشنا می شوی دلت می گیرد از تلخی روزگار و هزاران چرایی که جوابی برای آنها پیدا نمی شود و بدترین آنها این است (( چرا من؟)) اما در پایان این جاده چراها هیچ چیز نیست باور کنید هیچ چیز بجز نابودی اعصاب و روان سئوال کننده.

اما پیشنهاد دیگری دارم . یک لحظه فکر کنید بجای تلوتلو خوردن روی این پاهای لرزان آنها را نداشتیم و یا مثل بعضیها بدلایل مختلف فلج کامل بودیم آنوقت چه؟

خدارا شکر من همه دردهایی را که مبتلایان به ام اس می کشند کمابیش چشیده ام تا بعضیها نگویند دلش خوش است و از درد ما خبر ندارد. هنوز که هنوز است وقتی با عصا هستم و بعضی از من میپرسند شما که جوانی چرا با عصا؟ به آنها لبخندی میزنم و میگویم این یار من است حالا تا چند سال دیگر خدا عالم است؟

باید یادمان باشد علی رغم همه مشکلاتی که داریم زنده ایم و نفس می کشیم و یک انسان زنده همیشه باید کاری کند در جامعه خود قابل احترام باشد و نه ترحم و فاصله انداختن بین این دو کلمه و متعلق شدن به یکی ازآنها بسیار ساده و بسیار سخت است بسیار ساده چون اعمال و رفتار ماست که مارا محترم و یا قابل ترحم میکند و سخت از این بابت که نیازمند همت و پشتکار ماست.

خوشحال میشوم نظرات شما بدانم
۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مهر ۸۸ ، ۱۵:۳۲
محمدرضا امین

Free Image Hosting 

حداقل یک ساعت در روز در حوزه کاری خود مطالعه کنید. این عادت به مرور شما را به یکی از آگاه ترین افراد در حرفه تان بدل می کند .

تمام آموزشهای لازم را ببینید . یک ایده خوب کافی است تا شما را از انجام سالها کار سخت معاف کند .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مهر ۸۸ ، ۲۰:۱۷
محمدرضا امین

 

1) سعی کنید هنگام تردد در راهروهای اداره همیشه پرونده زیر بغل داشته باشید:

این ترتیب به نظر کارمند سخت کوشی میرسید که قرار است در جلسه مهمی شرکت کند. کسانی که دستخالی این طرف و آن طرف میروند عاطل و باطل به نظر میرسند و تصور عموم از کسانی که "روزنامه" زیر بغل دارند این است که زیر کار در میروند و به جای آن وقت خود را صرف خواندن روزنامه و حل جداولش میکنند.



2) برای این که به نظر برسد سرتان شلوغ است:
از کامپیوتر استفاده کنید. استفاده از از کامپیوتر درنگاه خیلی از کسانی که چشم شان به شما می افتد مترادف "کار" است در حالی که شما میتوانید فرصت را مغتنم شمرده و ایمیل های شخصی و دریافت و ارسال نمایید، چت کنید در مورد موضوعات مورد علاقه خود search کنید، وبلاگها و سایتهای مورد علاقه خود را نگاه کنید و بدون اینکه ذره ای کار انجام داده باشید حسابی خوش بگذرانید و اگر زمانی توسط رییستان گیر افتادید( که حتما گیر می افتید) بهترین دفاع این است که ادعا کنید در حال یادگیری نرم افزار جدیدی هستید که به نوعی به کارتان مرتبط است.



3) میز کارتان را به هم بریزید !:
اطراف خودتان را حسابی با اسناد و جزوات و اوراق پرکنید. در نگاه افراد حجم کاری که دیده میشود مهم است. اگر میدانید قرار است کسی در دفتر کارتان در مورد کارش با شما دیدار داشته باشد اسناد و مدارک مربوط به او را در میان اوراق خود گم و گور کنید و بعد در حضور او دنبالشان بگردید.



4) از منشی تلفنی استفاده کنید و حتی المقدور به تماس ها پاسخ ندهید: افراد برای این که چیزی به شما بدهند با شما تماس نمیگیرند، آن ها تماس میگیرند تا شما برای آنها کاری انجام دهید و فقط بلدند برای شما دردسر بسازند و این منصفانه نیست!!!!


5) ظاهری آشفته و پریشان داشته باشید !:
ظاهر پریشان شما رییس تان را متقاعد میکند که سر شما حسابی شلوغ است



6) کاری کنید که به نظر برسد تا دیروقت کار میکنید !:
همیشه دیر دفتر را ترک کنید به خصوص زمانی که رییس تان در اداره است. میتوانید از این فرصت برای خواندن مجلات ، کتابها و سرگرمی های این چنینی که همیشه قصدانجامشان را داشتید ولی فرصت نکرده اید استفاده کنید.


7) آه بکشید:
زمانی که افراد زیادی اطرافتان هستند وانمود کنید دارید به سختی کار میکنید و بعد با صدای بلند طوری که همه بشنوند آه بکشید. تصور حجم بالای کاری که دارید انجام میدهید آنها را تحت تاثیر قرار خواهد داد. 


از الفاظ قلمبه سلمبه استفاده کنید:
اگر چنین واژه هایی بلد نیستید معادل انگلیسی کلمات مرتبط با حوزه کاریتان را پیدا کنید و بخصوص هنگام صحبت کردن با مافوق خود به جای کلمات فارسی از آن ها در جملاتتان استفاده کنید. مهم نیست که او متوجه آن چه می گویید می شود یا خیر، مهم این است که شما تاثیرگذار به نظر میرسید.

 

 

 

ممنون از توجه شما

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مهر ۸۸ ، ۱۹:۵۸
محمدرضا امین