زنده اندیشان

۷۰ مطلب در مرداد ۱۳۸۸ ثبت شده است

قبل از خرید از تکنیک «غریبه مهربان» استفاده کنید

قبل از اینکه یه چیزی را بخرید تصور کنید یک غریبه میاد و به شما دو تا پیشنهاد می ده ، میگه می خوای این جنس رو بهت بدم یا معادل قیمتش پول نقد؟

حالا شما کدوم را انتخاب می کنید؟

صرفه جویی در هزینه ها

توی مقادیر کوچک شاید کاربرد این روش زیاد به چشم نیاد، یعنی مثلآ شما رفتید یک لیوان بخرید سه هزار تومان. «غریبه مهربان» میگه می خوای لیوان رو بهت بدم یا سه هزار تومان؟

خوب احتمالآ می گید «مرسی همون لیوان خوبه!» ولی فرض کنید رفتید یک گوشی جدید بخرید به قیمت 900 هزار تومان. طرف میگه می خوای گوشی رو بهت بدم یا 900 هزار تومان پول نقد؟

خوب چی فکر می کنید؟ اگر می گید «مرسی همون گوشی خوبه» احتمالآ واقعآ اون گوشی را لازم دارید.

ولی اگر با خودتان می گویید «اووومگوشیه قشنگه، ولی گوشی الانم هم اون قدر بد نیست، بالاخره جواب می ده. همون 900 هزار تومانو بده بی زحمت…» ، خوب احتمالآ باید یه تجدید نظر روی تصمیم تون برای خرید گوشی بکنید چون احتمالآ می تونید با پولش کار های بهتری بکنید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۸۸ ، ۱۷:۴۱
محمدرضا امین
طراحی زیبا بر روی بطریهای شیر
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۸۸ ، ۱۵:۴۴
محمدرضا امین

طراحی های بسیار زیبا بر روی تخم مرغ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۸۸ ، ۱۹:۲۷
محمدرضا امین

.::: ویروس تعویق و تاخیر انداختن کارها را از خود دور کنید

ساعت 3 صبح است. شما خیلی خسته شده اید و آرزوی هـیچ چـیز دیــگری را نـدارید جـز اینـکه بـه رختـخواب گـرم و نرمتان بروید؛ امـا کارهایتان نیمه تمام است و مشتری هم چند ساعت دیگر بـرای تحـویل کـارها به محل کار شما می آیـد. ولـی هنوز کارهای زیادی برای انـجام دادن مـانـده. اگر
تمام طول روز، سـرتـان را بـا کارهای غیر ضروری گرم نکرده بودید الان می توانستید از یک خواب شیرین لذت ببرید.


این وقایع به نظرتان خیلی آشناست؟ شما تنها کسی نیستید که کارهایش را به بعد موکول می کند: درصد بسیار زیادی از افراد هستند که انجام مسئولیت ها و وظایفشان را به زمان دیگری موکول می کنند و تا آخرین لحظه کارهایی که باید انجام دهند را انجام نمی دهند. دکتر لیلی واکر کارشناس تعویق در دانشگاه سنت جونز معتقد است که: "همه افراد به نوعی کارهای خود را به تعویق می اندازند، همه ما کارهایی در زندگی برایمان پیش می آید که آنها را به بعدها موکول می کنیم و می توان گفت که این امر کاملاً طبیعی است."


شما چه تیپ انسانی هستید؟


همانقدر که سرماخوردگی در میان عموم مردم شایع است، به تعویق انداختن کارها نیز به همان اندازه رواج دارد؛ اما یک سری دلایل خاص سبب نفوذ ویروس تعویق و تاخیر به درون افراد هستند. عادت به تعویق انداختن کارها خیلی راحت و تنها به واسطه ی بی علاقگی نسبت به کار مورد نظر ممکن است بوجود آید و گاهی اوقات سبب بروز افسردگی در افراد شود. پژوهش های گسترده پیرامون این مبحث حاکی از ان امر است که 4 فاکتور اصلی سبب گرایش افراد به سمت تعویق انداختن کارها می شود.


بهم ریختگی: آیا ترجیح می دهید همه کارهای کوچک و پیش پا افتاده ای را که میتوانید هفته ها انجام ندهید، انجام دهید فقط به این خاطر که وقتی برای کار کردن بر روی آن پروژه ی مهم باقی نماند؟ پس جزء افرادی محسوب می شوید که کارهایشان هیچ گونه سازماندهی ندارد. واکر می گوید: "به عقیده ی من در تجارت های کوچک همیشه باید به دنبال دو امر بود: چه کارهایی باید انجام شوند؟ و چه کسی در تشکیلات می تواند آنها را انجام دهد؟" برنامه های خود را اولویت بندی کنید تا کارمندان و همکارانتان نیز با استفاده از سازماندهی، عادت بد به تعویق انداختن کارهای مهم را ترک کنند.


ترس: اگر مضطرب هستید و احساس می کنید کمی عصبی شده اید و نمی توانید کاری را که در دست دارید به پایان برسانید، شاید ترس عامل اصلی آن باشد که کارها را به تعویق می اندازید. اگر در کار خود تازه وارد هستید کاملاً طبیعی است که قدری محافظه کارانه تر با مسائل برخورد کنید. هنوز چیزهای بسیار زیادی برای یاد گرفتن وجود دارد. واکر تصریح می کند که فراگیری مهارت ها و توانایی های جدید حد متناوبی از هیجان و به مثابه آن رضایت را -حتی اگر آن کار مورد علاقه ی مشا نباشد- در شما ایجاد می کند. و همچنین این گرایش را پیدا می کنید که آن را در اولین مرحله انجام دهید. او می گوید: "گاهی اوقات لازم است که کاری را که هیچ گونه تمایلی به انجام آن نداریم در ابتدا انجام دهیم و سپس پاداشمان را انجام دادن کاری که به آن علاقه داریم بگذاریم."


ایده آل گرایی: اگر نمی توانم آن را به خوبی و به بهترین نحو انجام دهم، ترجیح میدهم که اصلاً آنرا انجام ندهم. اینها همان جملاتی هستند که در ذهن یک ایداه آل گرا می آیند. این افراد آنقدر به جزئیات مسائل دقت کرده و به آنها اهمیت می دهند که اصل موضوع از یادشان می رود و با کارهایی که می کنند وقت کافی برای انجام کارهای مهم تر را از دست می دهند؛ حتی بدتر از آن این است که: اصلاً نمی توانند کار را شروع کنند چرا که ایده های کمال گرایی تمام انرژی و زمان آنها را می گیرد. اگر شما هم چنین خصیصه ای را دارید واکر به شما پیشنهاد می کند که: پروژه ای که باید آنرا انجام دهید قسمت بندی کنید و بعد هر قسمت را در یک زمان مشخص انجام دهید و سپس به انجام پروژه ی بعدی بروید.


شاخص مشکلی بزرگتر: اگر احساس کردید که توانایی انجام هیچ کاری را ندارید، حتی آن دسته از کارهای کوچکی که به راحتی و به سرعت قابل انجام هستند، میتوانید نتیجه بگیرید که تعویق انداختن شما حاکی از وجود مشکلات بزرگتر و مهمتری در درونتان هستند. واکر معتقد است: "برخی از افراد هستند که از انجام همه ی کارها اجتناب می کنند، به هیچ وجه توانایی تصمیم گیری ندارند به همین دلیل احساس بدی به آنها دست می دهد و یک چرخه منفی در ذهنشان ساخته شده و ادامه پیدا می کند." این چرخه می تواند سبب بروز اضطراب و افسردگی بی شائبه ای در آنها شود.


رها شدن از این چرخه


البته این احتمال وجود دارد که تلاش های لحظات آخر برخی از افراد نتیجه بخش واقع شود. واکر می گوید: "برخی از افراد هستند که تعمداً کارهایشان را به تعویق می اندازند تا در مرحله آخر به اندازه کافی انرژی برای انجام کار داشته باشند. این افراد توانایی آن را دارند که در مدت زمان کوتاهی کارهای بسیار زیادی را انجام دهند."


به هر حال نباید این مطلب را فراموش کرد که حتی افرادی که کارها را به تعویق می اندازند هم برای ما کار انجام می دهند. زمانیکه این گونه افراد احساس خطر کنند و ببینند که ریسک، خیلی بالاتر از سودی است که به آنها می رسد، دست به کار می شوند. اگر خودتان را شناختید و احساس کردید که باید برای برخی از خصوصیات خود تغییراتی را قائل شوید، می توانید به تدریج سیستم فکری و رفتاری خود را تنظیم و تعدیل نمایید. واکر اظهار می دارد: "نمی توانید انتظار داشته باشید که یک شبه سیستم فکری خود را تغییر دهید و صبح که از خواب بیدار می شوید تبدیل به انسان جدیدی شوید، باید بر روی هر تکه به طور جداگانه کار کنید، درست مانند تکه های پازل."


بد نیست که برای کارهایی که سر موقع انجام می دهید به خودتان پاداش بدهید، اگر روز خود را با انجام کارهایی که هیچ علاقه ای به انجامشان ندارید شروع کنید، میتوانید باقی وقت خود را به انجام کارهایی اختصاص دهید که از آنها لذت می برید. واکر میگوید: "شما باید برنامه های خود را هدفبندی کنید، اهداف کوچکی برای خود معین کنید، به آن اهداف برسید، آن را به زمان دیگری موکول نکنید، و به این شیوه مطمئناً به این نتیجه می رسید که توانایی انجام آن کار را دارید. به مرور زمان که شما به تعویق انداختن کارهایی را که دوست ندارید و یا تصور میکنید که با انجام آنها به موفقیت دست پیدا نخواهید کرد را کنار می گذارید در مسیر بهبودی از این ویروس خطرناک قرار می گیرید و موفقیت های بزرگتر تنها در چند قدمی شما قرار خواهند گرفت.


در نهایت


واکر به کسانی که صاحب تجارت های کوچک بوده و دچار گیر تعویق شده و وارد چرخه تاخر گشته اند، توصیه می کند که به سودهای کلی چشم بدوزند. او می گوید: شما باید به خودتان یاد آوری کنید که عاشق کاری هستید که انجام می دهید و باید از قبال آن پول در بیاورید. اگر کارها را به تعویق نیندازید، این امر، هم به شما کمک میکند که پول بیشتری در بیاورید و هم علاقه ی بیشتری نسبت به کاری که انجام دهید پیدا کنید."

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۸۸ ، ۱۱:۳۹
محمدرضا امین

۱۰ غول ماشینی دست ساز بشر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۸۸ ، ۱۱:۳۶
محمدرضا امین


وبلاگ من اجتماعی

انسان‌ها در زندگی فعالیت‌های زیادی انجام می‌دهند تا از مواجهه‌ی با خود و مواجهه با تنهایی ِ خود بگریزند

. کار، عشق، تفریح، پول، تلویزیون، دور هم نشستن و ساعت‌ها حرف زدن و ... همگی کارهایی هستند که ما برای فرار از مواجهه با خودمان انجام می‌دهیم و این وابستگی به چیزهای بیرونی باعث آسیب پذیری و شکنندگی روح و شخصیت آدمی‌می‌شود. چرا که هیچ کدام از آن‌ها نمی‌توانند مخاطب هستی ِ حقیقی آدمی‌ باشند. به قول‌هایدگر در وجود آدمی‌ «من»ی هست که همواره می‌کوشد از آنچه هست فراتر برود. ما همواره از آنچه هستیم فراتر می‌رویم.

نه عشق و نه پول هیچکدام نمی‌توانند آن دغدغه بنیادین آدمی‌را پاسخ بدهند. شور و هیجان هر کدام از آنها پس از مدتی ته نشست می‌کند و میل به فراتر رفتن از آن‌ها در وجود ِ آدمی‌شعله می‌کشد

.

و اینجاست که باز ما ناچارا مجبوریم که با خودمان روبرو شویم و چیز دیگری را جایگزین کنیم

.

پس به نظر می‌رسد که نخست باید با بزرگترین ترس وجودیمان روبرو گردیم و آن همانا مواجه شدن با خود است

.

باید بازگردیم به خودمان و برای نخستین بار با تنهایی ِ خودمان روبرو شویم

.

باید آنقدر قوی باشیم که بتوانیم بدون وابستگی به چیزی آرام باشیم

.

اگر با همه وجود به این فهم برسیم که انسان ذاتا تنها است، از آن زمان به بعد دوست داشتن دیگری، کار، فعالیت برای داشتن رفاه و پول بیشتر و تلاش برای کسب موقعیت اجتماعی بهتر و... هیچکدام برای فرار از تنهایی مان نخواهند بود

.

در آن لحظه است که می‌توانیم حقیقتا دیگری را به خاطر خودش دوست بداریم و عشقی پایدار به وجود آوریم، از پرستش خدا وجودمان گرم و آرام شود و از زندگی در این جهان با تمامی‌مشکلات و مسائلش خسته نشویم و همچنان آرام و امیدوار باشیم و این زندگی در سطح بالاتری است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۸۸ ، ۱۱:۳۱
محمدرضا امین
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۸۸ ، ۲۰:۰۷
محمدرضا امین


شاگرد معمار ، جوانی بسیار باهوش اما عجول بود گاهی تا گوشی برای شنیدن می یافت شروع می کرد تعریف نمودن از توانایی های خویش در معماری و در نهایت می نالید از این که کسی قدر او را نمی داند و حقوقش پایین است .
روزی برای سلمانی به راه افتاد دید سلمانی مشغول است و کسی را موی کوتاه می کند . فرصت را مناسب شمرده و باز از هنر خویش بگفت و اینکه کسی قدر او را نمی داند و او هنوز نتوانسته خانه خوبی برای خویش دست و پا کند . به اینجای کار که رسید کار سلمانی هم تمام شد . مردی که مویش کوتاه شده بود رو به جوان کرده و گفت آیا چون هنر داری دیگران باید برایت اسباب آسایش بگسترند ؟! جوان گفت : آری
مرد تنومند دستی به موهای سفیدش کشید و گفت : اگر هنر تو نقش زیبای کاشانه ایی شود پولی گیری در غیر اینصورت با گدای کوچه و بازار فرقی نداری .

چون از او دور شد جوانک از استاد سلمانی پرسید او که بود که اینچنین گستاخانه با من سخن گفت . استاد خندید و گفت سالار ایرانیان ، ابومسلم خراسانی . جوان لرزید و گفت : آری حق با او بود من بیش از حد پر توقع هستم.
اندیشمند یگانه کشورمان ارد بزرگ می گوید : “آنچه بدست خواهی آورد فراتر از رنج و زحمتت نخواهد بود .”
ابومسلم خراسانی با این حرف به آن جوان آموخت هنر بدون کار هیچ ارزشی ندارد و هنرمند بیکار و بی ثمر هم با گدا فرقی ندارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۸۸ ، ۱۹:۵۴
محمدرضا امین
زشت را میتوان زیبا دید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۸۸ ، ۱۹:۴۴
محمدرضا امین

                     

 

کمانگیر پیر و عاقلی در مرغزاری در حال آموزش تیراندازی به دو جنگجوی جوان بود. در آن سوی مرغزار نشانه کوچکی که از درختی آویزان شده بود، به چشم می خورد.
جنگجوی اولی تیری از ترکش بیرون می کشد، آن را در کمانش می گذارد و نشانه می رود. کماندار پیر از او می خواهد آنچه را که می بیند شرح دهد. جنگجو می گوید: « آسمان را می بینم ، ابرها را ، درختان را ، شاخه های درختان را و هدف را»
کمانگیر پیر می گوید: « کمانت را بگذار زمین ، تو آماده نیستی»
جنگجوی دومی پا به پیش می گذارد و آماده ی تیراندازی می شود. کمانگیر پیر می گوید: « هرآنچه را می بینی شرح بده.» جنگجو می گوید :«فقط هدف را می بینم .»
پیرمرد فرمان می دهد : « پس تیرت را بینداز.» تیر صفیرکشان بر نشان می نشیند. پیرمرد می گوید:« عالی بود. موقعی که تنها هدف را می بینید، نشانه گیریتان درست خواهد بود و تیرتان بر طبق میلتان به پرواز درخواد آمد
تمرکز افکار بر روی هدف به سادگی حاصل نمی شود، اما مهارتی است که کسب آن امکان پذیر است و ارزش آن همچون تیراندازی بسیار زیاد است.

از کتاب : مشکلات را شکلات کنید / مسعود لعلی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۸۸ ، ۱۹:۳۹
محمدرضا امین