زنده اندیشان

۲۱۳ مطلب در خرداد ۱۳۸۸ ثبت شده است

سفری تصویری به سواحل ویتنام
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ خرداد ۸۸ ، ۱۷:۳۴
محمدرضا امین

یا به اندازه آرزوهایتان تلاش کنید،
یا به اندازه تلاشتان آرزو...

شکسپیر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ خرداد ۸۸ ، ۱۷:۲۵
محمدرضا امین
  چیزی بیشتر از هیچ چیز!

good luckشعله های بزرگ ناشی از جرقه های کوچک است.   «دانته»good luck

روزی یک موش صحرایی از یک جغد پیر درباره ی وزن دانه برف سوال می کند.
جغد جواب می دهد: « وزنش چیزی بیشتر از هیچ چیز است! »
جغد ادامه می دهد : « روزی به هنگام بارش برف روی شاخه ای از صنوبر نشسته بودم و در حال استراحت، دانه های برف را که یک به یک روی شاخه می نشستند، می شمردم. به رقم دقیق ۳ میلیون و ۴۷۱ هزار و ۹۵۲ که رسیدم، دانه ی برف دیگری روی شاخه نشست و ... ترق ... شاخه ناگهان شکست و من برف هایی که روی شاخه بودیم در هوا معلّق شدیم و بر زمین افتادیم... آره غزیزم، وزن یک دانه برف چیزی بیشتر از هیچ چیز است.»


نکته:
به یک سنگتراش نگاه کنید که روی سنگ ضربه می زند. شاید صد بار ضربه ها روی سنگ فرود بیاید، بدون اینکه حاصلی داشته باشد، اما در ضربه صد و یکمی سنگ نصف می شود و من می دانم که این آخرین ضربه نیست که سنگ را دونیم می کند، بلکه این امر نتیجه تلاشی است که از ابتدا صورت می گیرد.                    « ژاکوب ای ریس »

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ خرداد ۸۸ ، ۱۷:۱۷
محمدرضا امین

زندگی سخت نیست

بعضی ها زندگی رو برای خودشون سخت می کنند

شاید یک لحظه فرصت لازم باشه تا فکر کنن که چرا اینجوری زندگی می کنن

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۸۸ ، ۱۸:۵۱
محمدرضا امین

چگونه زندگی من گذشت، بدون دیدن و یاد گرفتن...

 نقل قولی از پابلو نرودا

چگونه زندگی من گذشت، بدون دیدن و یاد گرفتن

این دست‌ها را چرا به من دادند؟ چه فایده‌ای داشته‌اند؟

چرا گرد نیاوردم نی‌های جوان را از نیزار

آن هنگام که سبز بودند.

آن دسته‌های نرم را نچیدم

تا بخشکند

تا آن‌ها را به هم ببافم

در بافه‌هایی زرین

و به آن دامنه زرد بکوبم

تا جارویی بسازم برای روفتن کوره راه

راهی که چنین ادامه دارد...

چگونه زندگی من گذشت

بدون دیدن، یاد گرفتن

بدون گردآوردن و به هم آمیختن نخستین چیزها؟

برای حاشا کردن، بسی دیر است

من وقت داشتم

اما دست نداشتم.

پس چگونه بزرگی را نشانه می‌گیرم

اگر هرگز نتوانسته‌ام جارویی بسازم

حتی یک جارو، حتی یکی...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۸۸ ، ۱۸:۴۹
محمدرضا امین

5 قانون طلایی

  • فراموش نکن: گاهی اشتباهی جزئی ، رشدی عظیم به همراه دارد!


  •  

    فراموش نکن: انسان تنها موجودی است که قدرت خندیدن به او عطا شده است!


  •  

    فراموش نکن: مردم هر روز خدا را می بینند ،فقط او را تشخیص نمی دهند!


  •  

    فراموش نکن: انسان مانند رودخانه است،هر چه عمیق تر باشد ارام تر است!


  •  

    فراموش نکن: شعله های بزرگ ناشی از جرقه های کوچک است!.


 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۸۸ ، ۱۸:۴۳
محمدرضا امین

نباید به ظاهر طرف اهمیت بدی عزیزم !

خانمی با لباس کتان راه راه وشوهرش با کت وشلوار نخ نما شده خانه دوز در شهر بوستن از قطار پایین آمدند و بدون هیچ قرار قبلی راهی دفتر رییس دانشگاه هاروارد شدند. منشی فورا متوجه شد این زوج روستایی هیچ کاری در هاروارد ندارند و احتمالا شایسته حضور در کمبریج هم نیستند. مرد به آرامی گفت : « مایل هستیم رییس راببینیم .» منشی با بی حوصلگی گفت :« ایشان تمام روز گرفتارند.» خانم جواب داد : « ما منتظر خواهیم شد. »

منشی ساعت ها آنها را نادیده گرفت و به این امید بود که بالاخره دلسرد شوند و پی کارشان بروند.

اما این طور نشد. منشی به تنگ آمد و سرانجام تصمیم گرفت مزاحم رییس شود ، هرچند که این کار نامطبوعی بود که همواره از آن اکراه داشت. وی به رییس گفت :« شاید اگرچند دقیقه ای آنان را ببینید، بروند

رییس با اوقات تلخی آهی کشید و سرتکان داد. معلوم بود شخصی با اهمیت او ، وقت بودن با آنها را نداشت. به علاوه از اینکه لباسی کتان و راه راه وکت وشلواری خانه دوز دفترش را به هم بریزد،خوشش نمی آمد. رییس با قیافه ای عبوس و با وقار سلانه سلانه به سوی آن دو رفت.

خانم به او گفت : « ما پسری داشتیم که یک سال در هاروارد درس خواند. وی اینجا راضی بود. اماحدود یک سال پیش در حادثه ای کشته شد. شوهرم و من دوست داریم ؛ بنایی به یادبود او در دانشگاه بنا کنیم. » رییس تحت تاثیر قرار نگرفته بود ... ا و یکه خورده بود. با غیظ گفت :« خانم محترم ما نمی توانیم برای هرکسی که به هاروارد می آید و می میرد ، بنایی برپا کنیم. اگر این کار را بکنیم ، اینجا مثل قبرستان می شود

خانم به سرعت توضیح داد :« آه ، نه. نمی خواهیم مجسمه بسازیم. فکر کردیم بهتر باشد ساختمانی به هاروارد بدهیم .» رییس لباس کتان راه راه و کت و شلوار خانه دوز آن دو را برانداز کرد و گفت : « یک ساختمان ! می دانید هزینه ی یک ساختمان چقدر است ؟ ارزش ساختمان های موجود در هاروارد هفت ونیم میلیون دلار است

خانم یک لحظه سکوت کرد. رییس خشنود بود. شاید حالا می توانست ازشرشان خلاص شود.

زن رو به شوهرش کرد و آرام گفت : « آیا هزینه راه اندازی دانشگاه همین قدر است ؟ پس چرا خودمان دانشگاه راه نیندازیم ؟» شوهرش سر تکان داد. قیافه رییس دستخوش سر درگمی و حیرت بود. آقا و خانم" لیلاند استنفورد" بلند شدند و راهی پالوآلتو در ایالت کالیفرنیا شدند ، یعنی جایی که دانشگاهی ساختند که نام آنها را برخود دارد:

دانشگاه استنفورد ، یادبود پسری که هاروارد به او اهمیت نداد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۸۸ ، ۱۸:۴۲
محمدرضا امین

10 سال دیگر

بعضی وقت‌ها چیز‌های کوچک اعصاب ما را بی‌خودی و زیادی خورد می‌کنند. بعضی‌ها هم کلا این اخلاق را دارند که هر مشکلی را فاجعه ببینند و فقط دنبال بهانه می‌گردند برای ناراحت بودن. چیز‌هایی که واقعا چند ساعت هم اهمیت ندارند، چه برسد به 10 سال! وقتی واقعا تاثیر بدی در زندگی دراز مدت شما نخواهند داشت، چرا باید بی‌خود روز خود و اطرافیانتان را تلخ کنید؟

موارد زیر شاید امروز اهمیت داشته باشند؛ ولی 10 سال دیگر آن‌ها را حتی به یاد هم نخواهید آورید:

 غلط املایی در پستی که نوشتید! کسی که امروز تو خیابان موقع رانندگی به شما فحش داد! خروجی‌ای که توی اتوبان رد کردید! کتاب‌هایی که سه روز دیر به کتابخانه پس دادید! رفتن برق وقتی داشتید برنامه مورد علاقه تان را تماشا می‌کردید! کامنتی که زیر پست درد دل‌های شما داشتن «وب خوب» را به شما یادآوری می‌کند و درخواست تبادل لینک می‌کند! هزار تومان اضافه ای که اشتباهی به راننده تاکسی دادید! بچه‌ای که به شما زبان درازی کرد!

حالا مواردی را بخوانید که 10 سال دیگر از اینکه امروز یا این روز‌ها آنها را انجام داده‌اید خیلی خوشحال خواهید شد: نوشتن ایده‌ها و هدف‌هایتان! کار کردن در ساعاتی از روز که بیشترین انرژی و کارایی را دارید! گفتن «دوستت دارم»! نیم ساعت پیاده روی، طلوع آفتاب، هوای صبح، ورزش! زود بیدار شدن برای کار کردن روی چیزی که واقعا برایتان مهم است! وقت گذاشتن برای یاد گرفتن یک حرفه تازه یا به روز کردن اطلاعات فعلی‌تان! وقت گذاشتن برای خودتان، برای فکر کردن، برای آرامش! ترک یک عادت بد...

با خودتان رو راست باشید! یک لحظه فکر کنید. 10 سال دیگر، سال 1398 به کدام یکی فکر می‌کنید؟ خروجی اتوبان؟ یا کم کاری‌های بزرگی که در راه رسیدن به اهدافتان کردید؟

به جای اینکه خودتان را بی‌خود نگران چیز‌های کوچکی کنید که یکی دو روز بعد فراموش می‌کنید، روی اهدافی تمرکز کنید که در دراز مدت باعث موفقیت و رضایت شما از زندگی می‌شوند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۸۸ ، ۱۳:۳۲
محمدرضا امین
متن اطلاعیه آقای کروبی

 ارگان رسمی حزب اعتماد ملی گزارش داد:

‌مهدی کروبی در اعتراض به روند شمارش آرا، بیانیه‌ای را صادر کرد. وی در این بیانیه اعلام کرده است که در مقابل این مهندسی و تنظیم ناشیانه رأی ملت سکوت نخواهد کرد. مهدی کروبی در بیانیه‌های دیگر گزارش‌های اقدامات خود را برای صیانت از آرای مردم منتشر می‌کند. متن کامل نخستین بیانیه کروبی به شرح زیر است:‌

بسم الله الرحمن الرحیم
ملت شریف ایران
22 خرداد ماه که از حیث مشارکت کم سابقه شما مردم عزیز می‌توانست جشنواره بزرگ جمهوریت در نظام امام خمینی (ره) باشد به سوگواری تبدیل شد‌ و در سوگواری جز مرثیه چه می‌توان خواند؛ مرثیه‌ای برای اعتبار و آبروی رأی فردی که به عشق و ایمان برای تغییر اوضاع کشور به صحنه آمدند و چنین تخلف در امانت دیدند. نتایج اعلام شده برای انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری چنان مضحک و شگفت است که در بیان و بیانیه نمی‌آید و باید فکر دیگری کرد. این شیوه رأی گیری و شمارش آرا یادآور شمارش آرا مرحوم مدرس است که حتی از شمارش رأیی که آن مرحوم به خویش داده بود دریغ کردند و تکرار دروغ پردازی‌های تلویزیونی یادآور آمارهای منتشر شده در مناظره‌هاست. شگفتا که مشارکت ملت به ابزار تحکیم دولت تبدیل شد‌ و از دمکراسی به سوءاستفاده از مشارکت ملت بسنده شد. بدیهی است که نتایج و نهاد برآمده از چنین شمارش آرایی فاقد مشروعیت است و مورد قبول اینجانب نیست. من به پیشگاه ملت شکایت می‌برم و دستان همه رأی دهندگان به خصوص دانشجویان، ‌روشنفکران، ‌زنان محرومان و افراد مورد تبعیض اعم از دگر اندیشان، ‌اقلیت‌های قومی و مذهبی، ‌دراویش، ‌اهل حق را می‌بوسم و حتما در مقابل این مهندسی و تنظیم ناشیانه رأی ملت سکوت نخواهم کرد و به عنوان فردی مستقل در چهارچوب فکری و سیاسی خاص خود و بر اساس مواضع و بیانیه‌هایی که منتشر کرده‌ام در صحنه خواهم ماند و گزارش اقدامات خود را در بیانیه‌های بعدی به اطلاع ملت بزرگ ایران خواهم رساند. این تازه اول داستان است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۸۸ ، ۲۰:۵۰
محمدرضا امین
نامه محسن رضایی به وزیر کشور
منبع : تابناک


لازم به ذکر است، به دلیل ابهامات موجود و زمان محدود، لازم است که این اطلاعات در اسرع وقت در اختیار این جانب قرار گیرد.
دکتر محسن رضایی در نامه‌ای، از وزارت کشور خواست تا همه اطلاعات راجع به آرای شمارش شده به سرعت در اختیار نمایندگان وی قرار داده شود.
در متن نامه دکتر محسن رضایی به وزیر کشور آمده است:
وزیر محترم کشور جناب آقای محصولی
با سلام
احتراما با توجه به گذشت دو روز از برگزاری انتخابات، خواهشمند است در اسرع وقت، نسخه‌ای از اطلاعات مربوط به آرای شمارش شده به ویژه نتایج آرا در شعب اخذ رأی و حوزه‌های انتخابیه به تفکیک و همچنین اطلاعات مربوط به رأی دهندگان به ویژه کدهای ملی ثبت شده شرکت کنندگان در هر شعبه رأی را در اختیار نمایندگان اینجانب برای بررسی قرار دهید.
...
لازم به ذکر است، به دلیل ابهامات موجود و زمان محدود، لازم است که این اطلاعات در اسرع وقت در اختیار اینجانب قرار گیرد..
از همکاری جنابعالی تقدیر می‌شود.
محسن رضایی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۸۸ ، ۱۸:۴۹
محمدرضا امین