چگونه زندگی من گذشت، بدون دیدن و یاد گرفتن...
دوشنبه, ۲۵ خرداد ۱۳۸۸، ۰۶:۴۹ ب.ظ
چگونه زندگی من گذشت، بدون دیدن و یاد گرفتن...
نقل قولی از پابلو نرودا
چگونه زندگی من گذشت، بدون دیدن و یاد گرفتن
این دستها را چرا به من دادند؟ چه فایدهای داشتهاند؟
چرا گرد نیاوردم نیهای جوان را از نیزار
آن هنگام که سبز بودند.
آن دستههای نرم را نچیدم
تا بخشکند
تا آنها را به هم ببافم
در بافههایی زرین
و به آن دامنه زرد بکوبم
تا جارویی بسازم برای روفتن کوره راه
راهی که چنین ادامه دارد...
چگونه زندگی من گذشت
بدون دیدن، یاد گرفتن
بدون گردآوردن و به هم آمیختن نخستین چیزها؟
برای حاشا کردن، بسی دیر است
من وقت داشتم
اما دست نداشتم.
پس چگونه بزرگی را نشانه میگیرم
اگر هرگز نتوانستهام جارویی بسازم
حتی یک جارو، حتی یکی...
۸۸/۰۳/۲۵