زنده اندیشان

من کم کم داره یادم میره



وقتی به کسی که تو را خلق کرده می اندیشی چه میگویی؟

 ErrooorTM.CoM| گروه اینترنتی ارور تیم

 

تامی به تازگی صاحب یک برادر شده بود و مدام به پدر و مادرش اصرار میکرد که او را با برادر کوچکش تنها بگذارند. پدر و مادر می ترسیدند تامی هم مثل بیشتر بچه های چهار پنج ساله به برادرش حسودی کند و به او آسیبی برساند. برای همین به او اجازه نمیدادند با نوزاد تنها بماند. اما در رفتار تامی هیچ نشانی از حسادت دیده نمیشد، با نوزاد مهربان بود و اصرارش برای تنها ماندن با او روز به روز بیشتر میشد.

 
بالاخره پدر و مادرش به او اجازه دادند.

 




 

تامی با خوشحالی به اتاق نوزاد رفت و در را پشت سرش بست. تامی کوچولو به طرف برادر کوچکترش رفت، صورتش را روی صورت او گذاشت و به آرامی گفت: داداش کوچولو، به من بگو خدا چه شکلیه؟ من کم کم داره یادم میره!

 فکر نمیکنم کسی یادش بیاد نه؟

 من که یادم نیست.




هیچ حرفی برای گفتن ندارم و فقط ادامه متن رو که یکی از دوستان داده بودن رو میزارم اونقدر گویا هست برای پرچانگی من جایی نیست

اما منظورم از این داستان این نبود که حالا فکر کنیم که اصلاً خدا چه شکلیه و اونموقع چه خبر بوده ...

هدفم یک چیز بود. آیا یادتون هست آخرین باری رو که وقت ملاقاتی رو با خدا داشتید؟ اون موقع در مورد چه چیزی صحبت میکردید؟ بعضی وقتها انقدر ازش گذشته که اصلاً یادمون نمیآد کی بوده و در مورد چی بوده!!

 
ما در دنیایی زندگی میکنیم که 99 درصد فکر ما رو اسیر خودش میکنه. اما یادتون باشه دوستان خوبم. خدا همیشه به ما فکر میکنه. این یکم بی لطفیه اگر ما یکم به خدا فکر نکیم. شاید خدا امروز دلتنگ ما باشه. نمیدونم برای شما تا حالا پیش اومده که انقدر دلتنگ کسی بشید که حاضر باشید فقط یک لحظه صداش رو بشنوید که به شما میگه سلام. یا زنگ بزنه و فقط بگه الو 
نذارید روزی بشه که دل خدا انقدر برای شما تنگ بشه که صداش بزنیم.

 تا فردا، اگه صدامون کرد حداقل صداش رو یادمون نرفته باشه!!! "


 

یادمون باشه که خدا چه شکلی بود .

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ اسفند ۸۷ ، ۱۹:۴۳
محمدرضا امین

من کم کم داره یادم میره



وقتی به کسی که تو را خلق کرده می اندیشی چه میگویی؟

 ErrooorTM.CoM| گروه اینترنتی ارور تیم

 

تامی به تازگی صاحب یک برادر شده بود و مدام به پدر و مادرش اصرار میکرد که او را با برادر کوچکش تنها بگذارند. پدر و مادر می ترسیدند تامی هم مثل بیشتر بچه های چهار پنج ساله به برادرش حسودی کند و به او آسیبی برساند. برای همین به او اجازه نمیدادند با نوزاد تنها بماند. اما در رفتار تامی هیچ نشانی از حسادت دیده نمیشد، با نوزاد مهربان بود و اصرارش برای تنها ماندن با او روز به روز بیشتر میشد.

 
بالاخره پدر و مادرش به او اجازه دادند.

 




 

تامی با خوشحالی به اتاق نوزاد رفت و در را پشت سرش بست. تامی کوچولو به طرف برادر کوچکترش رفت، صورتش را روی صورت او گذاشت و به آرامی گفت: داداش کوچولو، به من بگو خدا چه شکلیه؟ من کم کم داره یادم میره!

 فکر نمیکنم کسی یادش بیاد نه؟

 من که یادم نیست.




هیچ حرفی برای گفتن ندارم و فقط ادامه متن رو که یکی از دوستان داده بودن رو میزارم اونقدر گویا هست برای پرچانگی من جایی نیست

اما منظورم از این داستان این نبود که حالا فکر کنیم که اصلاً خدا چه شکلیه و اونموقع چه خبر بوده ...

هدفم یک چیز بود. آیا یادتون هست آخرین باری رو که وقت ملاقاتی رو با خدا داشتید؟ اون موقع در مورد چه چیزی صحبت میکردید؟ بعضی وقتها انقدر ازش گذشته که اصلاً یادمون نمیآد کی بوده و در مورد چی بوده!!

 
ما در دنیایی زندگی میکنیم که 99 درصد فکر ما رو اسیر خودش میکنه. اما یادتون باشه دوستان خوبم. خدا همیشه به ما فکر میکنه. این یکم بی لطفیه اگر ما یکم به خدا فکر نکیم. شاید خدا امروز دلتنگ ما باشه. نمیدونم برای شما تا حالا پیش اومده که انقدر دلتنگ کسی بشید که حاضر باشید فقط یک لحظه صداش رو بشنوید که به شما میگه سلام. یا زنگ بزنه و فقط بگه الو 
نذارید روزی بشه که دل خدا انقدر برای شما تنگ بشه که صداش بزنیم.

 تا فردا، اگه صدامون کرد حداقل صداش رو یادمون نرفته باشه!!! "


 

یادمون باشه که خدا چه شکلی بود .

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ اسفند ۸۷ ، ۱۹:۴۳
محمدرضا امین
معروف ترین گوهرهای ایرانی مقیم در خارج کشور

ErrooorTM.CoM| گروه اینترنتی ارور تیم

-1پروفسور علی جوان در سال 1958 زمانی که کارمند آزمایشگاه بل بود، ایده قانون کلی لیزر گازرا مطرح نمود و در 1960 طرح خود را به مرحله باروری رساند. او در سال 1964 برای کارهایی که در زمینه لیزر گازها انجام داده بود مدال استوارت بالنتاین Stewart Ballintine را از انستیتو فرانکلین دریافت نمود و در سال 1966 مدال بنیاد فنی و جان هرتز و در سال 1975 مدال فردریک آیوز از انجمن اپتیکال و در سال 1993 مدال علمی جهانی آلبرت اینشتین را از انجمن World Cultural دریافت کرد

2-امید کردستانی معاون ارشد سایت google

3-
فرزاد ناظم مدیر فنی سایت yahoo

4-
حسین اسلامبلچی رئیس شرکت مخابرات آمریکا ATT

5-
ماریا خرسند رئیس شرکت اریکسون

6-
پروفسور بیژن داوری معاون ارشد شرکت IBM بزرگترین شرکت سخت افزار کامپیوتر در جهان

7-
خانم کریستینا امان پور رئیس بخش سی ان ان در آمریکا

8-
پروفسور محمد جمشیدی مدیر برنامه های داخلی ایستگاه فضایی ناسا

9-
قاسم اسرار عضو هیئت مدیره ایستگاه فضایی ناسا

10-
خانم آزاده تبارزاده دانشمند ایستگاه فضایی ناسا

11-
پروفسور لطفی زاده استاد دانشگاه آمریکا و پدر منطق فوزی. کامپیوتر هوشمند و بنیانگذار نسل سوم کامپیوتر در جهان

12-
پروفسور مجید سمیعی رئیس جراحان مغز جهان در آلمان

13-
خانم فرح کریمی تنها زن ایرانی پارلمان هلند

14-
پییر امیدیار موسس و رئیس شرکت ebay بنیانگذار تجارت الکترونیک در جهان

 

ایا ایرانی بودن افتخار بزرگی برای ما نیست ؟؟؟؟؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ اسفند ۸۷ ، ۱۹:۴۰
محمدرضا امین
معروف ترین گوهرهای ایرانی مقیم در خارج کشور

ErrooorTM.CoM| گروه اینترنتی ارور تیم

-1پروفسور علی جوان در سال 1958 زمانی که کارمند آزمایشگاه بل بود، ایده قانون کلی لیزر گازرا مطرح نمود و در 1960 طرح خود را به مرحله باروری رساند. او در سال 1964 برای کارهایی که در زمینه لیزر گازها انجام داده بود مدال استوارت بالنتاین Stewart Ballintine را از انستیتو فرانکلین دریافت نمود و در سال 1966 مدال بنیاد فنی و جان هرتز و در سال 1975 مدال فردریک آیوز از انجمن اپتیکال و در سال 1993 مدال علمی جهانی آلبرت اینشتین را از انجمن World Cultural دریافت کرد

2-امید کردستانی معاون ارشد سایت google

3-
فرزاد ناظم مدیر فنی سایت yahoo

4-
حسین اسلامبلچی رئیس شرکت مخابرات آمریکا ATT

5-
ماریا خرسند رئیس شرکت اریکسون

6-
پروفسور بیژن داوری معاون ارشد شرکت IBM بزرگترین شرکت سخت افزار کامپیوتر در جهان

7-
خانم کریستینا امان پور رئیس بخش سی ان ان در آمریکا

8-
پروفسور محمد جمشیدی مدیر برنامه های داخلی ایستگاه فضایی ناسا

9-
قاسم اسرار عضو هیئت مدیره ایستگاه فضایی ناسا

10-
خانم آزاده تبارزاده دانشمند ایستگاه فضایی ناسا

11-
پروفسور لطفی زاده استاد دانشگاه آمریکا و پدر منطق فوزی. کامپیوتر هوشمند و بنیانگذار نسل سوم کامپیوتر در جهان

12-
پروفسور مجید سمیعی رئیس جراحان مغز جهان در آلمان

13-
خانم فرح کریمی تنها زن ایرانی پارلمان هلند

14-
پییر امیدیار موسس و رئیس شرکت ebay بنیانگذار تجارت الکترونیک در جهان

 

ایا ایرانی بودن افتخار بزرگی برای ما نیست ؟؟؟؟؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ اسفند ۸۷ ، ۱۹:۴۰
محمدرضا امین

کمی فکر کن

**پاسکال**

*آنقدر شکست می‌خورم تا راه شکست دادن را بیاموزم.

*** پطر کبیر***

*انسان برای پیروزی آفریده شده است، او را میتوان نابود کرد ولی نمیتوان شکست داد.

***ارنست همینگوی***

*اگر بت‌ها را واژگون کرده باشی کاری نکرده‌ای، وقتی واقعاْ شهامت خواهی داشت که خویبت‌پرستی را در درون خویش از میان برداری.

***نیچه***
*مرا دوست بدار،اندکی ولی طولانی!

***کریستوفر مارلو***

*خیال انگیز و جان پرور چو بوی گل سراپائی
نداری غیر از این عیبی که می‌دانی کهزیبائی
**رهی معیری**

*شما ممکن است بتوانید گلی را زیر پا لگدمال کنید، اما محال است بتوانید عطر آنرا درفضا محو سازید.

**ولتر؛ نویسنده فرانسوی**

*وقتی «قدرت عشق» بر «عشق به قدرت» غلبه کند، دنیا طعمصلح را می چشد.

***جیمی هندریکس***

*اگر از کسی متنفری از قسمتی از خودت در او متنفری، چیزی که از ما نیست نمی‌تواندافکار ما را مغشوش کند.

**هرمان هسه**

*شاید چالاک‌ترین انسان نباشم، شاید بالابلندترین یا نیرومندترین نباشم، شاید بهترینو زیرک‌ ترین نباشم، اما قادرم کاری را بهتر از دیگران انجام دهم و این کار هنر خودبودن است.

***لئونارد نیموی***
*هیچوقت نمی‌توانید با مشت گره‌کرده دست کسی را به گرمی بفشارید.

***گاندی***
*برای تربیت اراده بهترین زمان ایام جوانی است. ***فیثاغورث***

*کسی‌که حفظ جان را مقدم بر آزادی بداند، لیاقت آزادی را ندارد.

 ***بنجامینفرانکلین***

*وقتی انسان دوست واقعی دارد که خودش هم دوست واقعی باشد.

**امرسون**

*هرگز مردی ولو بسیار نادان را ندیدم که از وی چیزی نتوانسته‌امبیاموزم.

***گالیله***
*زیبایی ناپایدار و فضیلت جاودانه است .

***گوته***
*مراقب باشید چیزهایی را که دوست دارید بدست‌آورید وگرنه ناچار خواهید بود چیزهاییرا که بدست آورده‌اید دوست داشته‌باشید.

***جرج برنارد شاو***
*من به هیچ وجه خدا را لمس نکردم، ولی خدایی که قابل لمس باشد که دیگر خدا نیست. اگرهر دعایی را هم اجابت کند، همینطور. همان‌جا بود که برای نخستین بار حدس زدم کهعظمت دعا بیش از هر چیز در این امر نهفته است که پاسخی به آن داده نمی‌شود و زشتیسوداگری را به این مبادله راهی نیست. این را هم دریافتم که آموختن دعا، آموختن سکوتاست و عشق فقط از جایی شروع می‌شود که دیگر هیچ انتظاری برای گرفتن هیچ چیز وجودنداشته باشد. «عشق» تمرین «نیایش» است و «نیایش» تمرین «سکوت».

**دژ ـ آنتوان سنتاگزوپری**
*مردها را شجاعت به جلو می‌راند و زنها را حسادت.

**برنارد شاو**

*زن زشت در دنیا وجود ندارد فقط برخی از زنان هستند که نمی‌توانند خود را زیبا جلوهدهند.

**برنارد شاو**
*هیچ چیز بهتر از کار کردن بجای غصه خوردن، آدمی را به خوشبختی نزدیک نمی‌سازد.

***موریس مترلینگ***

*یا چنان نمای که هستی، یا چنان باش که می‌نمایی.

**بایزید بسطامی**
*شاید زندگی آن جشنی نباشد که آرزویش را داشتی اما حال که به آن دعوت شده ای تا می توانی زیبا برقص

*بدترین و خطرناکترین کلمات اینست:

 «همه این جورند».

** تولستوی**
*نمی‌توانیم کاری کنیم که مرغان غم بالای سر ما پرواز نکنند اما می‌توانیم نگذاریم که روی سر ما آشیانه  بسازند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ اسفند ۸۷ ، ۱۵:۵۳
محمدرضا امین

کمی فکر کن

**پاسکال**

*آنقدر شکست می‌خورم تا راه شکست دادن را بیاموزم.

*** پطر کبیر***

*انسان برای پیروزی آفریده شده است، او را میتوان نابود کرد ولی نمیتوان شکست داد.

***ارنست همینگوی***

*اگر بت‌ها را واژگون کرده باشی کاری نکرده‌ای، وقتی واقعاْ شهامت خواهی داشت که خویبت‌پرستی را در درون خویش از میان برداری.

***نیچه***
*مرا دوست بدار،اندکی ولی طولانی!

***کریستوفر مارلو***

*خیال انگیز و جان پرور چو بوی گل سراپائی
نداری غیر از این عیبی که می‌دانی کهزیبائی
**رهی معیری**

*شما ممکن است بتوانید گلی را زیر پا لگدمال کنید، اما محال است بتوانید عطر آنرا درفضا محو سازید.

**ولتر؛ نویسنده فرانسوی**

*وقتی «قدرت عشق» بر «عشق به قدرت» غلبه کند، دنیا طعمصلح را می چشد.

***جیمی هندریکس***

*اگر از کسی متنفری از قسمتی از خودت در او متنفری، چیزی که از ما نیست نمی‌تواندافکار ما را مغشوش کند.

**هرمان هسه**

*شاید چالاک‌ترین انسان نباشم، شاید بالابلندترین یا نیرومندترین نباشم، شاید بهترینو زیرک‌ ترین نباشم، اما قادرم کاری را بهتر از دیگران انجام دهم و این کار هنر خودبودن است.

***لئونارد نیموی***
*هیچوقت نمی‌توانید با مشت گره‌کرده دست کسی را به گرمی بفشارید.

***گاندی***
*برای تربیت اراده بهترین زمان ایام جوانی است. ***فیثاغورث***

*کسی‌که حفظ جان را مقدم بر آزادی بداند، لیاقت آزادی را ندارد.

 ***بنجامینفرانکلین***

*وقتی انسان دوست واقعی دارد که خودش هم دوست واقعی باشد.

**امرسون**

*هرگز مردی ولو بسیار نادان را ندیدم که از وی چیزی نتوانسته‌امبیاموزم.

***گالیله***
*زیبایی ناپایدار و فضیلت جاودانه است .

***گوته***
*مراقب باشید چیزهایی را که دوست دارید بدست‌آورید وگرنه ناچار خواهید بود چیزهاییرا که بدست آورده‌اید دوست داشته‌باشید.

***جرج برنارد شاو***
*من به هیچ وجه خدا را لمس نکردم، ولی خدایی که قابل لمس باشد که دیگر خدا نیست. اگرهر دعایی را هم اجابت کند، همینطور. همان‌جا بود که برای نخستین بار حدس زدم کهعظمت دعا بیش از هر چیز در این امر نهفته است که پاسخی به آن داده نمی‌شود و زشتیسوداگری را به این مبادله راهی نیست. این را هم دریافتم که آموختن دعا، آموختن سکوتاست و عشق فقط از جایی شروع می‌شود که دیگر هیچ انتظاری برای گرفتن هیچ چیز وجودنداشته باشد. «عشق» تمرین «نیایش» است و «نیایش» تمرین «سکوت».

**دژ ـ آنتوان سنتاگزوپری**
*مردها را شجاعت به جلو می‌راند و زنها را حسادت.

**برنارد شاو**

*زن زشت در دنیا وجود ندارد فقط برخی از زنان هستند که نمی‌توانند خود را زیبا جلوهدهند.

**برنارد شاو**
*هیچ چیز بهتر از کار کردن بجای غصه خوردن، آدمی را به خوشبختی نزدیک نمی‌سازد.

***موریس مترلینگ***

*یا چنان نمای که هستی، یا چنان باش که می‌نمایی.

**بایزید بسطامی**
*شاید زندگی آن جشنی نباشد که آرزویش را داشتی اما حال که به آن دعوت شده ای تا می توانی زیبا برقص

*بدترین و خطرناکترین کلمات اینست:

 «همه این جورند».

** تولستوی**
*نمی‌توانیم کاری کنیم که مرغان غم بالای سر ما پرواز نکنند اما می‌توانیم نگذاریم که روی سر ما آشیانه  بسازند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ اسفند ۸۷ ، ۱۵:۵۳
محمدرضا امین

68 ثانیه

بسیاری از سخنرانان موفق به خصوص در حوزه قانون جذب نظیر ایسترهیکس نظریه جالبی دارند.

آنها میگویند اگر انسان بتواند فقط 18 ثانیه روی چیزی که واقعا میخواهد تمرکز کند یک زنگ بزرگ در کاینات به صدا در می آید که توجه کل هستی را به سمت این شخص جلب میکند.

اگر این 18 ثانیه بتواند تا 68 ثانیه ادامه یابد دیگر کار تمام است و کل هستی به تکاپو می افتد تا برای فکر متمرکز شده یک راه حل پیدا کند. اگر آرزوست برآورده اش کند و اگر سوال است برایش جوابی بیابد.

در نگاه اول شاید این عدد 68 ثانیه خیلی کم و ناچیز به نظر برسد. 68 ثانیه یعنی فقط یک دقیقه و هشت ثانیه و بسیاری از افراد میگویند که تمرکز به مدت 68 ثانیه هیچ کاری ندارد؟!

خوب آیا شما هم همین طور فکر میکنید؟ بسیار عالی است! امتحان کنید. خواهید دید که هنوز 18 ثانیه اول رد نشده فکرتان منحرف میشود. ایده ای جدید بلافاصله از اعماق افکارتان ظاهر میشود و نجواگر درونی تان به سخن در می آْید که جدی نگیر و دست از این بازی ها بردار و به مسایل مهم تر زندگی بپرداز و ...

ما عادت کرده ایم و در حقیقت عادت داده شده ایم که بدون فکر و بر اساس عادت زندگی کنیم. ما صبح از خواب بر می خیزیم بدون این که فقط 68 ثانیه برای کارهای روزانه وقت بگذاریم شروع می کنیم به خوردن صبحانه و سر کار رفتن.

بدون اینکه 68 ثانیه مستمر ناقابل برای ارزیابی کارهایمان وقت بگذاریم اسب سرکش ذهن را به این سو و آن سو می تازانیم تا ظهر شود و ناهاری بخوریم و استراحتی و بعد دوباره کار و سپس شب و دور هم جمع شدن و تلویزیون دیدن و بعد خوابیدن...

هر ساعت 60 دقیقه است و شبانه روز شاملا 24 تا 60 دقیقه یعنی هزارو چهارصد و چهل دقیقه است اما ما خیلی مواقع در این 1440 دقیقه شبانه روزمان نمی توانیم 68 ثانیه روی یک موضوع خاص فکرمان را متمرکز کنیم!!

 به راستی این فکر پر جست و خیز که نمیتواند 68 ثانیه آرام بگیرد به چه دردی می خورد؟! فکر پریشان و ناآرام چیزی جز بی قراری و آشفتگی به همراه ندارد.... پیر و جوان و زن و مرد هم نمی شناسد. فکری که نتواند آرام گیرد و چند لحظه ای روی موضوعی که صاحب فکر صلاح می داند متمرکز شود، مطمئنا به هنگام نیاز و بحران که تمرکز بیشتر لازم است، کارآیی ندارد و فلج می شود. باید همین الان هر کاری که داریم زمین بگذاریم و به سراغ ذهن ناآرام خود برویم و 68 ثانیه آن را مهار کنیم. 68 ثانیه به شرایطی که الان در آن قرار داریم بیندیشیم. 68 ثانیه بعد به این که واقعا در زندگی چه می خواهیم فکر کنیم. 68 ثانیه بعد به خوشبختی های خودمان بیندیشیم و 68 ثانیه دیگر به این فکر کنیم که چقدر آرام می شویم وقتی روی مسائل زندگی خودمان با آرامش فکر می کنیم.

کاینات بیرون از بدن ما گوش به فرمان ماست تا هر چه را می خواهیم به او ابلاغ کنیم. اما به یک شرط و آن این است که موقع دستور دادن این طرف و آن طرف نپریم. 68 ثانیه یک جا بایستیم و صریح و شفاف بگوییم چه می خواهیم. آن وقت می توانیم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ اسفند ۸۷ ، ۱۵:۴۹
محمدرضا امین

68 ثانیه

بسیاری از سخنرانان موفق به خصوص در حوزه قانون جذب نظیر ایسترهیکس نظریه جالبی دارند.

آنها میگویند اگر انسان بتواند فقط 18 ثانیه روی چیزی که واقعا میخواهد تمرکز کند یک زنگ بزرگ در کاینات به صدا در می آید که توجه کل هستی را به سمت این شخص جلب میکند.

اگر این 18 ثانیه بتواند تا 68 ثانیه ادامه یابد دیگر کار تمام است و کل هستی به تکاپو می افتد تا برای فکر متمرکز شده یک راه حل پیدا کند. اگر آرزوست برآورده اش کند و اگر سوال است برایش جوابی بیابد.

در نگاه اول شاید این عدد 68 ثانیه خیلی کم و ناچیز به نظر برسد. 68 ثانیه یعنی فقط یک دقیقه و هشت ثانیه و بسیاری از افراد میگویند که تمرکز به مدت 68 ثانیه هیچ کاری ندارد؟!

خوب آیا شما هم همین طور فکر میکنید؟ بسیار عالی است! امتحان کنید. خواهید دید که هنوز 18 ثانیه اول رد نشده فکرتان منحرف میشود. ایده ای جدید بلافاصله از اعماق افکارتان ظاهر میشود و نجواگر درونی تان به سخن در می آْید که جدی نگیر و دست از این بازی ها بردار و به مسایل مهم تر زندگی بپرداز و ...

ما عادت کرده ایم و در حقیقت عادت داده شده ایم که بدون فکر و بر اساس عادت زندگی کنیم. ما صبح از خواب بر می خیزیم بدون این که فقط 68 ثانیه برای کارهای روزانه وقت بگذاریم شروع می کنیم به خوردن صبحانه و سر کار رفتن.

بدون اینکه 68 ثانیه مستمر ناقابل برای ارزیابی کارهایمان وقت بگذاریم اسب سرکش ذهن را به این سو و آن سو می تازانیم تا ظهر شود و ناهاری بخوریم و استراحتی و بعد دوباره کار و سپس شب و دور هم جمع شدن و تلویزیون دیدن و بعد خوابیدن...

هر ساعت 60 دقیقه است و شبانه روز شاملا 24 تا 60 دقیقه یعنی هزارو چهارصد و چهل دقیقه است اما ما خیلی مواقع در این 1440 دقیقه شبانه روزمان نمی توانیم 68 ثانیه روی یک موضوع خاص فکرمان را متمرکز کنیم!!

 به راستی این فکر پر جست و خیز که نمیتواند 68 ثانیه آرام بگیرد به چه دردی می خورد؟! فکر پریشان و ناآرام چیزی جز بی قراری و آشفتگی به همراه ندارد.... پیر و جوان و زن و مرد هم نمی شناسد. فکری که نتواند آرام گیرد و چند لحظه ای روی موضوعی که صاحب فکر صلاح می داند متمرکز شود، مطمئنا به هنگام نیاز و بحران که تمرکز بیشتر لازم است، کارآیی ندارد و فلج می شود. باید همین الان هر کاری که داریم زمین بگذاریم و به سراغ ذهن ناآرام خود برویم و 68 ثانیه آن را مهار کنیم. 68 ثانیه به شرایطی که الان در آن قرار داریم بیندیشیم. 68 ثانیه بعد به این که واقعا در زندگی چه می خواهیم فکر کنیم. 68 ثانیه بعد به خوشبختی های خودمان بیندیشیم و 68 ثانیه دیگر به این فکر کنیم که چقدر آرام می شویم وقتی روی مسائل زندگی خودمان با آرامش فکر می کنیم.

کاینات بیرون از بدن ما گوش به فرمان ماست تا هر چه را می خواهیم به او ابلاغ کنیم. اما به یک شرط و آن این است که موقع دستور دادن این طرف و آن طرف نپریم. 68 ثانیه یک جا بایستیم و صریح و شفاف بگوییم چه می خواهیم. آن وقت می توانیم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ اسفند ۸۷ ، ۱۵:۴۹
محمدرضا امین

دزد بانک و شوهر فرصت طلب


مردی با اسلحه وارد یک بانک شد و تقاضای پول کرد

وقتی پولهارا دریافت کرد رو به یکی از مشتریان بانک کرد و پرسید : آیا شما دیدید که من از این بانک دزدی کنم؟

مرد پاسخ داد : بله قربان من دیدم. سپس دزد اسلحه را به سمت شقیقه مرد گرفت و اورا در جا کشت.

او مجددا رو به زوجی کرد که نزدیک او ایستاده بودند و از آنها پرسید آیا شما دیدید که من از این بانک دزدی کنم؟

مرد پاسخ داد : نه قربان. من ندیدم اما همسرم دید

نکته اخلاقی: وقتی شانس در خونه شما را میزند …. از آن استفاده کنید.

۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ بهمن ۸۷ ، ۱۷:۰۷
محمدرضا امین

دزد بانک و شوهر فرصت طلب


مردی با اسلحه وارد یک بانک شد و تقاضای پول کرد

وقتی پولهارا دریافت کرد رو به یکی از مشتریان بانک کرد و پرسید : آیا شما دیدید که من از این بانک دزدی کنم؟

مرد پاسخ داد : بله قربان من دیدم. سپس دزد اسلحه را به سمت شقیقه مرد گرفت و اورا در جا کشت.

او مجددا رو به زوجی کرد که نزدیک او ایستاده بودند و از آنها پرسید آیا شما دیدید که من از این بانک دزدی کنم؟

مرد پاسخ داد : نه قربان. من ندیدم اما همسرم دید

نکته اخلاقی: وقتی شانس در خونه شما را میزند …. از آن استفاده کنید.

۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ بهمن ۸۷ ، ۱۷:۰۷
محمدرضا امین