یاد قدیما بخیر
چهارشنبه, ۱۱ آذر ۱۳۸۸، ۱۲:۰۲ ب.ظ
یاد دستای کوچیکم که شبا به سمتت بلند می کردم و کلی ببخشید می گفتم واسه اینکه گفته بودم قرمه سبزی خوردم ، اما کوکو خورده بودم . . .
یاد اشکام که دم مشکم واسه خود خودت نگه می داشتم و گاه و بی گاه زیر لحاف واسه گناهای کوچیکتر از لحظه های رفته و نرفته ام می ریختم . . .
یاد معصومیت نگاهی که الان تو چشم بچه ها می بینم و غش و ضعف می رم و یادم نمی یاد یه روزم برق چشم منم زلال بود . . .
.
.
.
بخیر
. . . . . . .
۸۸/۰۹/۱۱