زنده اندیشان

روزی سقراط حکیم مردی را دید…

سه شنبه, ۱۰ آذر ۱۳۸۸، ۰۵:۲۱ ب.ظ

 

روزی سقراط حکیم مردی را دید که خیلی ناراحت و متآثر است.
علت ناراحتی اش را پرسید. پاسخ داد:

در راه که می آمدم یکی از آشنایان را دیدم. سلام کردم. جواب نداد و با بی‏اعتنایی و خود‏خواهی گذشت و رفت و من از این طرز رفتار او خیلی رنجیدم.

سقراط گفت: چرا رنجیدی؟

مرد با تعجب گفت: خوب معلوم است که چنین رفتاری ناراحت کننده است.

سقراط پرسید: اگر درراه کسی را می‏دیدی که به زمین افتاده و از درد و بیماری به خود می پیچد آیا از دست او دلخور و رنجیده می شدی؟

مرد گفت: مسلم است که هرگز دلخور نمی‏شدم .آدم از بیمار بودن کسی دلخور نمی‏شود.

سقراط پرسید: به جای دلخوری چه احساسی می‏یافتی و چه می‏کردی؟

مرد جواب داد: احساس دلسوزی و شفقت و سعی می‏کردم طبیب یا دارویی به او برسانم.

سقراط گفت: همه این کارها را به خاطر آن می کردی که او را بیمار می‏دانستی. آیا انسان تنها جسمش بیمارمی شود؟ و آیا کسی که رفتارش نا درست است روانش بیمار نیست؟ اگر کسی فکر و روانش سالم باشد هرگز رفتار بدی از او دیده نمی شود.

بیماری فکری و روان نامش غفلت است و باید به جای دلخوری و رنجش نسبت به کسی که بدی می‏کند و غافل است دل سوزاند و کمک کرد و به او طبیب روح و داروی جان رساند. پس از دست هیچکس دلخور مشو و کینه به دل مگیر و آرامش خود را هرگز از دست مده.


*بدان که هروقت کسی بدی می کند در آن لحظه بیمار است.*

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۸/۰۹/۱۰
محمدرضا امین

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی