زنده اندیشان

پنهان کردن کار خیر

پنجشنبه, ۲۸ آبان ۱۳۸۸، ۱۱:۲۳ ق.ظ
ماریا به تازگی با نامزدش دیوید بهم زده بود. خودش از طبقه متوسط اما دیوید از طبقه پولدار بود. پدر دیوید یک سرمایه دار بزرگ بود و پسر نزد پدر کار می کرد.
ماریا همیشه فکر می کرد این فاصله طبقاتی برای او مشکل ساز است و دید خوبی نسبت به دیوید و خانواده اش نداشت. از افراد متکبر هم بیزار بود.
یکروز یکی از دوستان قدیمی ماریا  بنام باربارا  که اخیرا در یک مرکز نگهداری کودکان بی سرپرست استخدام شده بود از او دعوت کرد که پیش او برود و از نزدیک این محل را ببیند  چون ماریا دختری مهربان بود و به این نوع اماکن علاقه داشت. اما دو روز قبل از آن با دیوید بحث داشته و او را فردی از خود راضی و بی احساس خوانده بود.   بهمین دلیل با کمی ناراحتی به آنجا رفت.
دو دوست در باغ پر از سبزه و درخت مرکز مشغول قدم زدن بودند. ماریا از دیدن کودکان یتیم که اکنون سرپناهی داشتند به وجد آمده بود. اما ناگهان در میان سایر بازدید کنندگان با جوانی خوش لباس مواجه شد. او کسی جز دیوید نبود.
ماریا با چهره ای در هم کشیده و بحالت تمسخر پرسید: تو اینجا چیکار می کنی؟ این جور جاها که مناسب تو نیست. از محل های تفریحی پولدارها خسته شدی که اومدی اینجا؟ فکر نمی کردم اهل اینجور جاها هم باشی!
دیوید هیچ پاسخی نداد. از همیشه آرامتر بود و فقط به درختان خیره شده بود.
باربارا با نگرانی نزد ماریا آمد و گفت: چی داری میگی؟ مگه تو آقای اریکسون را می شناسی؟ باربارا نمی دانست دیوید و ماریا قبلا نامزد بودند  
ماریا با تعجب پرسید: آقای اریکسون؟؟؟...(چون فامیل نامزد سابقش چیز دیگری بود)باربارا گفت: آقای اریکسون صاحب و موسس این مرکز هستند!
ماریا خشکش زد....خواست دوباره دیوید را ببیند. اما دیوید آرام از آنجا دور شده بود و داشت سوار اتومبیلش می شد.
ماریا با خود فکر می کرد پس چرا دیوید در اینباره چیزی نگفته بود؟...یاد حرف مادرش افتاد که می گفت: کار خیر اگر پنهان باشد ارزشمند تر است.
حالا ماریا به اصلاح بعضی از باورهایش فکر می کرد.
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۸/۰۸/۲۸
محمدرضا امین

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی