پورسینا و مرد فقیر
پنجشنبه, ۱ مرداد ۱۳۸۸، ۰۱:۰۹ ب.ظ
پورسینا و مرد فقیر
مردی روبروی پورسینا ایستاد کمی مکث کرد و گفت: ای خردمند، به من بگو آیا من هم همانند پدرم در تهی دستی و فقر میمیرم؟ پورسینا تبسمی کرد و جواب داد: اگر خودت نخواهی، خیر. مرد گفت گویند هر بار ما آینه پدران خویشیم و بر آن راه خواهیم بود.
پور سینا گفت پدرم دارای مال، اموال و ثروت فراوان بود اما کسی جز مردم شهرمان او را نمی شناخت. حال من ثروت ندارم اما شهرت بسیار دارم. هر یک مسیر جدا را طی کرده ایم. چرا فکر می کنی همواره باید راه رفته را باز طی کنیم. مرد سر به زیر انداخت!
پورسینا در حالی که از او دور می شد گفت: احتمالاً ترس را از پدر به ارث برده ایی و مرد با خنده می گفت همینطور است...
متفکریزرگ گفته است: گیتی همواره در حال زایش است و پویشی آرام در همه گونههای آن در حال پیدایش است.
۸۸/۰۵/۰۱