زنده اندیشان

حکمت حوادث زندگی

دوشنبه, ۳۱ فروردين ۱۳۸۸، ۱۲:۵۳ ب.ظ

حکمت حوادث زندگی

پادشاهی وزیری با تدبیر داشت.

روزی پادشاه به همراه وزیر برای شکار کردن به جنگل رفت.

بر اثر بی احتیاطی،پادشاه با وسیله ی شکاری پای خود را به شدت زخمی کرد،دلیل و حکمت این اتفاق را از وزیرش پرسید.وزیر پاسخ داد:

    "هر اتفاقی که می افتد بهترین است"

پادشاه از سخن وزیر خشمگین شد و دستور داد وزیر را زندانی کنند .پادشاه رو به وزیر کرد و گفت: حال نظرت راجع به حکمت دستور ما چیست؟ وزیر باز هم در پاسخ گفت:

    "هر اتفاقی که می افتد بهترین است"

مدتی گذشت تا پادشاه به طور نسبی بهبود یافت وزیر همچنان زندانی  بود و پادشاه تصمیم گرفت این بار بدون حضور وزیرش به شکار برود.

در جنگل پادشاه و همراهانش گرفتار آدمخوار ها شدند!!!

آن ها دست و پای همه را بستند و به اردوگاهشان بردند

هنگام انجام مراسم و آماده کردن دیگ ها،متوجه زخم پای پادشاه شدند از آن جایی که آدم خوارها افراد زخمی را نمی خورند پادشاه را  به وسط جنگل بردند و آزاد کردند.

در این هنگام پادشاه به یاد حرف وزیرش افتاد.او فکر کرد اگر آن روز  زخمی

نمی شد. امروز در کام آدمخوار ها بود و اگر آن روز دستور  زندانی کردن وزیر نمی داد، امروز وزیر همراه او به برای شکار به جنگل می رفت و  طمعه ی آدمخوار ها می شد.

او لبخندی زد و تکرار کرد:

   "هر اتفاقی که می افتد بهترین است"

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۸/۰۱/۳۱
محمدرضا امین

نظرات  (۱)

سلام
واقعا باهات موافقم و در هر اتفاق خوب و بد حکمت خدا خودشو نشون میده
عالی بود مثل همیشه

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی