زنده اندیشان

۲۱۳ مطلب در خرداد ۱۳۸۸ ثبت شده است

هیوندای 2009، شیک و مدرن
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۸۸ ، ۱۸:۵۷
محمدرضا امین
تصاویر چشم نواز طبیعت
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۸۸ ، ۱۸:۵۴
محمدرضا امین
تصاویر چشم نواز طبیعت
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۸۸ ، ۱۸:۵۴
محمدرضا امین

امتحان

یه روز یه استاد فلسفه میاد سر کلاس و به دانشجوهاش میگه : امروز میخوام ازتون امتحان بگیرم ببینم درس‌هایی رو که تا حالا بهتون دادمو خوب یاد گرفتین یا نه !...

بعد یه صندلی میاره و میذاره جلوی کلاس و به دانشجوها میگه: با توجه به مطالبی که من تا به امروز بهتون درس دادم، ثابت کنید که این صندلی وجود نداره؟!

دانشجوها به هم نگاه کردن و همه شروع کردن به نوشتن روی برگه

بعد از چند لحظه یکی از دانشجوها برگه شو داد و از کلاس خارج شد

روزی که نمره ها اعلام شده بود، بالاترین نمره رو همون دانشجو گرفته بود!

.

.

اون فقط رو برگه‌اش یه جمله نوشته بود: کدوم صندلی؟

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۸۸ ، ۱۷:۲۱
محمدرضا امین

امتحان

یه روز یه استاد فلسفه میاد سر کلاس و به دانشجوهاش میگه : امروز میخوام ازتون امتحان بگیرم ببینم درس‌هایی رو که تا حالا بهتون دادمو خوب یاد گرفتین یا نه !...

بعد یه صندلی میاره و میذاره جلوی کلاس و به دانشجوها میگه: با توجه به مطالبی که من تا به امروز بهتون درس دادم، ثابت کنید که این صندلی وجود نداره؟!

دانشجوها به هم نگاه کردن و همه شروع کردن به نوشتن روی برگه

بعد از چند لحظه یکی از دانشجوها برگه شو داد و از کلاس خارج شد

روزی که نمره ها اعلام شده بود، بالاترین نمره رو همون دانشجو گرفته بود!

.

.

اون فقط رو برگه‌اش یه جمله نوشته بود: کدوم صندلی؟

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۸۸ ، ۱۷:۲۱
محمدرضا امین

کتابخانه

 

ساختمان کتابخانه انگلستان قدیمی است و تعمیر آن نیز فایده ای ندارد . قرار بر این شد کتابخانه جدیدی ساخته شود . اما وقتی ساخت بنا به پایان رسید ؛ کارمندان کتابخانه برای انتقال میلیون ها جلد کتاب دچار مشکلات دیگر شدند .

یک شرکت انتقال اثاثیه از دفتر کتاخانه خواست که برای این کار سه میلیون و پانصد هزار پوند بپردازد تا این کار را انجام خواهد داد. اما به دلیل فقدان سرمایه کافی ،این درخواست از سوی کتابخانه رد شد . فصل بارانی شدن فرا رسید، اگر کتابها بزودی منتقل نمی شد ، خسارات سنگین فرهنگی و مادی متوجه انگلیس می گردید . رییس کتابخانه بیشتر نگران شد و بیمار گردید .
روزی ، کارمند جوانی از دفتر رییس کتابخانه عبور کرد. با دیدن صورت سفید و رنگ پریده رییس، بسیار تعجب کرد و از او پرسید که چرا اینقدر ناراحت است .

رییس کتابخانه مشکل کتابخانه را برای کارمند جوان تشریح کرد، اما برخلاف توقع وی ، جوان پاسخ داد: سعی می کنم مساله را حل کنم . روز دیگر، در همه شبکه های تلویزیونی و روزنامه ها آگهی منتشر شد به این مضمون : همه شهروندان می توانند به رایگان و بدون محدودیت کتابهای کتابخانه انگلستان را امانت بگیرند و بعد از بازگرداندن آن را به نشانی زیر تحویل دهند .

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۸۸ ، ۱۷:۲۰
محمدرضا امین

کتابخانه

 

ساختمان کتابخانه انگلستان قدیمی است و تعمیر آن نیز فایده ای ندارد . قرار بر این شد کتابخانه جدیدی ساخته شود . اما وقتی ساخت بنا به پایان رسید ؛ کارمندان کتابخانه برای انتقال میلیون ها جلد کتاب دچار مشکلات دیگر شدند .

یک شرکت انتقال اثاثیه از دفتر کتاخانه خواست که برای این کار سه میلیون و پانصد هزار پوند بپردازد تا این کار را انجام خواهد داد. اما به دلیل فقدان سرمایه کافی ،این درخواست از سوی کتابخانه رد شد . فصل بارانی شدن فرا رسید، اگر کتابها بزودی منتقل نمی شد ، خسارات سنگین فرهنگی و مادی متوجه انگلیس می گردید . رییس کتابخانه بیشتر نگران شد و بیمار گردید .
روزی ، کارمند جوانی از دفتر رییس کتابخانه عبور کرد. با دیدن صورت سفید و رنگ پریده رییس، بسیار تعجب کرد و از او پرسید که چرا اینقدر ناراحت است .

رییس کتابخانه مشکل کتابخانه را برای کارمند جوان تشریح کرد، اما برخلاف توقع وی ، جوان پاسخ داد: سعی می کنم مساله را حل کنم . روز دیگر، در همه شبکه های تلویزیونی و روزنامه ها آگهی منتشر شد به این مضمون : همه شهروندان می توانند به رایگان و بدون محدودیت کتابهای کتابخانه انگلستان را امانت بگیرند و بعد از بازگرداندن آن را به نشانی زیر تحویل دهند .

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۸۸ ، ۱۷:۲۰
محمدرضا امین

با شنیدن شغل هر کس میگوییم ...

کارمند بانک: می تونی یه وام واسه ما جور کنی؟

 

 مهندس کامپیوتر: من کامپیوترم ویروسی شده می‌تونی ویندوزم رو عوض کنی؟

 

 پزشک عمومی: می‌تونی برای چهارشنبه که بچه‌ام نرفته مدرسه یه گواهی بنویسی؟

 

 دندانپزشک: بیا این دندون عقل من رو نگاه کن ببین سیاه شده باید بکشمش یا پرش کنم؟

 

 تعمیرکار ماشین: این ماشین من نمی‌دونم چرا هی صدای اضافی می‌ده، می‌تونی بیای یه نیگا بهش بندازی؟!

 

 بازیگر: واسه کسایی که میخوان بازیگر بشن چه نصیحتی دارید؟

 

 مدیر یه جایی: می‌شه واسه این بهرام ما یه کار جور کنی؟

 

 موبایل فروش: آقا این گوشی ۳۳۱۰ ما رو می‌شه با یه N95 عوض کنی؟!

 

  معلم: این حسن ما یه خورده تو ریاضی‌اش بازیگوشی می‌کنه می‌شه این پنج‌شنبه‌ی قبل از امتحان ریاضی‌اش شام تشریف بیارین خونه ما سر راه این اتحادارو هم یه بار براش بگین؟!

 

 نماینده مجلس: این شهرام ما خیلی پسر گلیه می‌خواد زن بگیره می‌شه کمک کنید معافی این بچه‌رو بگیریم؟!

 

 کارمند سازمان سنجش: سؤالای کنکور سال بعد رو نداری؟

 

 نویسنده: یه روز بیا سر فرصت قصه زندگیمو برات تعریف کنم کتابش کنی!

 

 معمار: این خونه مون باید کفش سرامیک شه و آشپزخونه‌اش اُپن، فکر می‌کنی چند روزه تموم می‌کنی؟

 

 طلا فروش: الان اوضاع سکه چجوریاس؟

 

 اقتصاد‌دان: بالاخره این بنزین رو می‌خوان چی‌کار کنن؟ یه سوال دیگه: می‌دونی اصلاً‌ درآمد نفتی ایران چقده؟

 

 وکیل: من اگه بخوام حضانت بچه‌ام رو بگیرم چی‌کار باید بکنم؟

 

 روان‌شناس: من الان یه چند وقتیه بچه‌ام شبا جاشو خیس می‌کنه، شوهرم هم شیش ماهه خونه نیومده، خودمم فکر کنم افسردگی گرفتم، حالا چی‌کار می‌تونی برام بکنی؟

 

 تایپیست: یه پایان نامه دارم ۹۵۸ صفحه اصلاً وقت ندارم تایپش کنم،‌ نظر تو چیه؟

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۸۸ ، ۱۱:۴۸
محمدرضا امین

با شنیدن شغل هر کس میگوییم ...

کارمند بانک: می تونی یه وام واسه ما جور کنی؟

 

 مهندس کامپیوتر: من کامپیوترم ویروسی شده می‌تونی ویندوزم رو عوض کنی؟

 

 پزشک عمومی: می‌تونی برای چهارشنبه که بچه‌ام نرفته مدرسه یه گواهی بنویسی؟

 

 دندانپزشک: بیا این دندون عقل من رو نگاه کن ببین سیاه شده باید بکشمش یا پرش کنم؟

 

 تعمیرکار ماشین: این ماشین من نمی‌دونم چرا هی صدای اضافی می‌ده، می‌تونی بیای یه نیگا بهش بندازی؟!

 

 بازیگر: واسه کسایی که میخوان بازیگر بشن چه نصیحتی دارید؟

 

 مدیر یه جایی: می‌شه واسه این بهرام ما یه کار جور کنی؟

 

 موبایل فروش: آقا این گوشی ۳۳۱۰ ما رو می‌شه با یه N95 عوض کنی؟!

 

  معلم: این حسن ما یه خورده تو ریاضی‌اش بازیگوشی می‌کنه می‌شه این پنج‌شنبه‌ی قبل از امتحان ریاضی‌اش شام تشریف بیارین خونه ما سر راه این اتحادارو هم یه بار براش بگین؟!

 

 نماینده مجلس: این شهرام ما خیلی پسر گلیه می‌خواد زن بگیره می‌شه کمک کنید معافی این بچه‌رو بگیریم؟!

 

 کارمند سازمان سنجش: سؤالای کنکور سال بعد رو نداری؟

 

 نویسنده: یه روز بیا سر فرصت قصه زندگیمو برات تعریف کنم کتابش کنی!

 

 معمار: این خونه مون باید کفش سرامیک شه و آشپزخونه‌اش اُپن، فکر می‌کنی چند روزه تموم می‌کنی؟

 

 طلا فروش: الان اوضاع سکه چجوریاس؟

 

 اقتصاد‌دان: بالاخره این بنزین رو می‌خوان چی‌کار کنن؟ یه سوال دیگه: می‌دونی اصلاً‌ درآمد نفتی ایران چقده؟

 

 وکیل: من اگه بخوام حضانت بچه‌ام رو بگیرم چی‌کار باید بکنم؟

 

 روان‌شناس: من الان یه چند وقتیه بچه‌ام شبا جاشو خیس می‌کنه، شوهرم هم شیش ماهه خونه نیومده، خودمم فکر کنم افسردگی گرفتم، حالا چی‌کار می‌تونی برام بکنی؟

 

 تایپیست: یه پایان نامه دارم ۹۵۸ صفحه اصلاً وقت ندارم تایپش کنم،‌ نظر تو چیه؟

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۸۸ ، ۱۱:۴۸
محمدرضا امین
تصاویـر فـوق العـاده زیبـا و چشم نـواز
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۸۸ ، ۱۱:۴۴
محمدرضا امین