زنده اندیشان

۲۱۳ مطلب در خرداد ۱۳۸۸ ثبت شده است

شاد ترین مردم جهان

 کارشناسان مجله اقتصادی «فوربس» طی تحقیقات خود اعلام کردند که ساکنان ‌10 کشور جهان ، جزو شادترین و خوشحال‌ترین مردم روی کره زمین به شمار رفته و با توجه به بحران اقتصادی روز به رشدی که جهان را در بر گرفته، مردم این ‌10 کشور باز هم شاد هستند.

کشورهای دانمارک، فنلاند و هلند در صدر این لیست قرار داشته و پس از آن سوئد ، ایرلند ، کانادا ، سوئیس، نیوزلند، نروژ و بلژیک به ترتیب در رده‌های بعدی قرار دارند.

میزان رضایتمندی مردم از زندگی در دانمارک 90.1 درصد ، فنلاند 85.9 درصد ، هلند 85.1 درصد ، سوئد 82.7 درصد ، ایرلند 81.1 درصد ،‌ کانادا ‌78 درصد ، سوئیس 77.4 درصد ، نیوزلند 76.7 درصد ، نروژ 76.5 درصد و در بلژیک 76.3 درصد است.

علاوه بر این، در گزارش سال ‌2005 میلادی مجله اقتصادی «فوربس» ، کشورهای مکزیک، غنا، سوئد، انگلستان و چین جزو شادترین کشورهای جهان به شمار می‌رفتند اما به دلیل بروز مشکلات ناشی از بحران اقتصادی و افزایش خودکشی و دیگرکشی و از همه مهم‌تر، افسردگی شدید در میان مردمان این کشورها، کارشناسان فوربس این پنج کشور را از فهرست خود به عنوان شادترین مناطق زمین حذف کردند.

گفتنی است، یکی از معیارهای انتخاب این ‌10 کشور به عنوان شادترین کشورها در جهان، میزان تولید ناخالص داخلی در این کشورها بوده است، چرا که به عنوان مثال دانمارک با داشتن ‌68 هزار دلار تولید ناخالص داخلی در سال ‌2009 میلادی به عنوان اولین کشور در صدر قرار گرفته است.

یکی دیگر از معیارها، میزان ساعت کاری در هفته است، به طوری که در کشورهای اسکاندیناوی مردم کمتر از ‌37 ساعت در هفته کار می‌کنند، ولی در کشورهایی نظیر چین مردم بیش از ‌47 ساعت در هفته کار می‌کنند، اما همچنان از زندگی می‌نالند و از نوع زندگی خود ناراضی هستند.

علاوه بر این ، میزان بیکاری در کشورهایی نظیر دانمارک دو درصد، در نروژ 2.6 درصد و در هلند 4.5 درصد است اما این میزان بر اساس اعلام وزارت کار آمریکا در این کشور هم اکنون ‌9 درصد تخمین زده شده است.

به همین دلیل گفته می‌شود که این ‌10 کشور جزو بهترین و شادترین مناطق روزی زمین به شمار می‌روند و میزان طول عمر مردم در این ‌10 کشورها ، ‌85 تا ‌90 سال است.

ایسنا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۸۸ ، ۱۸:۲۱
محمدرضا امین
ابتکار در ساخت قالب های یخ
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۸۸ ، ۱۸:۱۲
محمدرضا امین
ابتکار در ساخت قالب های یخ
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۸۸ ، ۱۸:۱۲
محمدرضا امین
هرچی هستی همون باش و هرچی نیستی نگو کاش !
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۸۸ ، ۱۸:۰۹
محمدرضا امین
هرچی هستی همون باش و هرچی نیستی نگو کاش !
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۸۸ ، ۱۸:۰۹
محمدرضا امین
از«هفت گنج» یا عجایب بارگاه خسروپرویز بارها در منابع مختلف نامى به میان آمده است .«ساسانیان» اثر کریستین سن یکى از منابعى است که به این عجایب اشاره کرده است و از گنج گاو، دستمال نسوز، تاج یاقوت‌نشان، تخت طاقدیس، طلاى مشت افشار، گنج بادآورد و تخته نردی از یاقوت و زمرد به عنوان عجایب هفت‌گانه بارگاه پادشاه ساسانى نام برده است



خسرو پرویز پادشاه ساسانی


گنج گاو

کشاورز مثل هر روز، «غباز» (خیش گاو آهن) را برداشت و به سوى مزرعه حرکت کرد. به مزرعه که رسید توشه ظهر را زیر درختى گذاشت و با «غباز» به سمت راست مزرعه رفت. تا «غباز» را در زمین فرو کرد متوجه شیئى سخت شد. با دست شروع به کندن زمین کرد و ناگاه با ظرف قدیمى برخورد کرد. آن را بیرون آورد، ولى باورش نمى شد. ظرف پر از سکه بود. سکه را که نگاه کرد نام اسکندر روى آن حک شده بود. کشاورز براى نشان دادن حسن نیت خود نسبت به پادشاه خسروپرویز ظرف را نزد او برد. شاه فورا دستور داد تا مزرعه را بکنند و ظروف دیگر را از خاک بیرون بکشند. صد کوزه نقره و طلا که مهر اسکندر بر آن حک شده بود، از خاک بیرون آمد. خسرو پرویز، این گنجینه را که یکى از عجایب هفت گانه کاخش بود، گرفت و یکى از کوزه ها را به کشاورز داد. گنج را در جایى از کاخ مخفى کرد و آن را «گنج گاو»نامید.


دستمال نسوز

یکى دیگر از عجایب بارگاه خسروپرویز دستمال او بود. شاه بعد از هر غذا خوردن با دستمال، دست هاى خود را پاک مى کرد و چون کثیف و چرب مى شد آن را درون آتش مى انداخت تا آتش آن را تمیز کند، دستمال پاک مى شد ولى نمى سوخت. به احتمال قوى جنس این دستمال از پنبه کوهى بوده است

تاج یاقوت‌نشان

از دیگر عجایب کاخ او تاج خسرویى بود. تاج خسرو پرویز از مقدار زیادى طلا و مروارید ساخته شده بود. یاقوت هاى به کار رفته در تاج طورى مى درخشید که به جاى چراغ در شب از آن استفاده مى کردند و یاقوت هایش همه جا را روشن مى کرد. زمردهایش چشم افعى را کور مى کرد. این تاج آنقدر سنگین بود که زنجیرهایى از طلا را از سقف آویزان کرده بودند و تاج را بر این زنجیرهاى طلا بسته بودند، طورى که تاج به هنگام نشستن شاه روى سرش قرار بگیرد سنگینى تاج را احساس نکند

تخت طاقدیس

یکى دیگر از عجایب بارگاه خسرو تخت طاقدیس اوست. شکل این تخت مانند طاق بود و جنسش از عاج و نرده هایش از نقره و طلا بود. سقف این تخت از زر و لاجورد بود. صور فلکی، کواکب، بروج سماوی، هفت اقلیم، صورتهاى پادشاهان، مجالس بزم و شکار، بر این سقف، حک شده بود. روى آن وسیله اى براى تعیین ساعت روز نصب شده بود. چهار یاقوت، هر یک به تناسب یکى از فصول سال دیده مى شد. بر بالاى آن وسیله اى بود که قطراتى مانند قطرات باران را فرو مى ریخت و صدایى رعدآسا به گوش مى رسید


طلاى مشت افشار


خسروپرویز قطعه طلایى اعجاب انگیز داشت که به طلاى مشت فشار یا مشت افشار معروف بود . این قطعه طلا به اندازه مشت پادشاه و چون موم نرم بود. این قطعه زر به هر شکلى حالت مى گرفت.این قطعه طلا را از معدنى در تبت براى خسرو استخراج کرده بودندو200 مثقال وزن داشت


شطرنج و تخته نردی از یاقوت و زمرد


آورده اند که در میان شگفتی های خسرو پرویز ساسانی به شطرنجی اشاره شده است که مهره هایش از یاقوت و زمرد بوده و از تخته نردی سخن رانده می شود که از مرجان و فیروزه بوده است
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۸۸ ، ۱۷:۵۰
محمدرضا امین
از«هفت گنج» یا عجایب بارگاه خسروپرویز بارها در منابع مختلف نامى به میان آمده است .«ساسانیان» اثر کریستین سن یکى از منابعى است که به این عجایب اشاره کرده است و از گنج گاو، دستمال نسوز، تاج یاقوت‌نشان، تخت طاقدیس، طلاى مشت افشار، گنج بادآورد و تخته نردی از یاقوت و زمرد به عنوان عجایب هفت‌گانه بارگاه پادشاه ساسانى نام برده است



خسرو پرویز پادشاه ساسانی


گنج گاو

کشاورز مثل هر روز، «غباز» (خیش گاو آهن) را برداشت و به سوى مزرعه حرکت کرد. به مزرعه که رسید توشه ظهر را زیر درختى گذاشت و با «غباز» به سمت راست مزرعه رفت. تا «غباز» را در زمین فرو کرد متوجه شیئى سخت شد. با دست شروع به کندن زمین کرد و ناگاه با ظرف قدیمى برخورد کرد. آن را بیرون آورد، ولى باورش نمى شد. ظرف پر از سکه بود. سکه را که نگاه کرد نام اسکندر روى آن حک شده بود. کشاورز براى نشان دادن حسن نیت خود نسبت به پادشاه خسروپرویز ظرف را نزد او برد. شاه فورا دستور داد تا مزرعه را بکنند و ظروف دیگر را از خاک بیرون بکشند. صد کوزه نقره و طلا که مهر اسکندر بر آن حک شده بود، از خاک بیرون آمد. خسرو پرویز، این گنجینه را که یکى از عجایب هفت گانه کاخش بود، گرفت و یکى از کوزه ها را به کشاورز داد. گنج را در جایى از کاخ مخفى کرد و آن را «گنج گاو»نامید.


دستمال نسوز

یکى دیگر از عجایب بارگاه خسروپرویز دستمال او بود. شاه بعد از هر غذا خوردن با دستمال، دست هاى خود را پاک مى کرد و چون کثیف و چرب مى شد آن را درون آتش مى انداخت تا آتش آن را تمیز کند، دستمال پاک مى شد ولى نمى سوخت. به احتمال قوى جنس این دستمال از پنبه کوهى بوده است

تاج یاقوت‌نشان

از دیگر عجایب کاخ او تاج خسرویى بود. تاج خسرو پرویز از مقدار زیادى طلا و مروارید ساخته شده بود. یاقوت هاى به کار رفته در تاج طورى مى درخشید که به جاى چراغ در شب از آن استفاده مى کردند و یاقوت هایش همه جا را روشن مى کرد. زمردهایش چشم افعى را کور مى کرد. این تاج آنقدر سنگین بود که زنجیرهایى از طلا را از سقف آویزان کرده بودند و تاج را بر این زنجیرهاى طلا بسته بودند، طورى که تاج به هنگام نشستن شاه روى سرش قرار بگیرد سنگینى تاج را احساس نکند

تخت طاقدیس

یکى دیگر از عجایب بارگاه خسرو تخت طاقدیس اوست. شکل این تخت مانند طاق بود و جنسش از عاج و نرده هایش از نقره و طلا بود. سقف این تخت از زر و لاجورد بود. صور فلکی، کواکب، بروج سماوی، هفت اقلیم، صورتهاى پادشاهان، مجالس بزم و شکار، بر این سقف، حک شده بود. روى آن وسیله اى براى تعیین ساعت روز نصب شده بود. چهار یاقوت، هر یک به تناسب یکى از فصول سال دیده مى شد. بر بالاى آن وسیله اى بود که قطراتى مانند قطرات باران را فرو مى ریخت و صدایى رعدآسا به گوش مى رسید


طلاى مشت افشار


خسروپرویز قطعه طلایى اعجاب انگیز داشت که به طلاى مشت فشار یا مشت افشار معروف بود . این قطعه طلا به اندازه مشت پادشاه و چون موم نرم بود. این قطعه زر به هر شکلى حالت مى گرفت.این قطعه طلا را از معدنى در تبت براى خسرو استخراج کرده بودندو200 مثقال وزن داشت


شطرنج و تخته نردی از یاقوت و زمرد


آورده اند که در میان شگفتی های خسرو پرویز ساسانی به شطرنجی اشاره شده است که مهره هایش از یاقوت و زمرد بوده و از تخته نردی سخن رانده می شود که از مرجان و فیروزه بوده است
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۸۸ ، ۱۷:۵۰
محمدرضا امین

نامه یک دختر ایرانی به جومونگ


سلام آقای جومونگ .امیدوارم حالتان خوب باشد و ملالی در وجود شریف نباشد. اگر از احوال اینجانب و سایر هموطنان بپرسید بنده که مخلص جناب عالی و تمام اعضای گروه دامون هستم . هموطنان هم همگی دوست دار جناب عالی هستند و هرشنبه و سه شنبه مشتاقانه پای تلویزیون می نشینند تا جمال مبارک جنابعالی ویاران را ببینند و مرحبا بگویند و بر هر چه تسو و تسوئیان لعن و نفرین بفرستند.
و البته بعضی ها هم به خاطر تماشای جمال کم مثال بانو سوسانو به تماشای سریال شما می نشینند.به من چه؟ مرا که توی قبر اونها نمی گذارند. غرض فقط این بود که بگویم اینجا همه جور آدمی هست.آقای جومونگ من خیلی خوشحالم که سریال شما را تلویزیون ما نشان می دهد. آخه می دانید؟ ماتوی سرزمین بزرگ مان اصلا آدمی مثل شمانداریم!
نه درتاریخ مان نه درقصه ها و افسانه هامان مثل شما نداریم. به همین جهت دیدن شجاعت های شما ،درستی شما ،کاردانی شما برایمان لذت بخش است .چه کسی می تواند سه تا تیر در کمان بگذارد و هرسه رابه هدف بزند؟ چه کسی می تواند آنهمه صبرکند تا اعتماد آدمی مثل تسو را به دست بیاورد؟ چه کسی می تواند یک تنه به وسط یک فوج بزند و همه را از دم تیغ بگذراند؟
این کار فقط و فقط ازجنابعالی برمیاید.عموی پدرم می گوید رستم زور صدتا جومونگ راداشته است. ولش کنید لطفا. پیر است و هذیان می بافد .کلی هم اسم های اجغ وجغ مثل گیو و گودرز و سیاوش و بیژن و کیخسرو و اینها پشت سرهم ردیف می کند که مثلا اینها اساطیر مایند .من که جدی اش نمیگیرم اگر آنها اسطوره بودند، اگر از جنابعالی سر تر بودند چرا صداسیمای ما ازشان فیلم نمی سازد؟
مگر رستم همانی نبود که چند وقت پیش ها یک سریالی ازش نشون داد؟ اونکه اصلا لاجون بود.فقط حرف میزد. اگر اسطوره ما اون بود ما اصلا اسطوره نخواستیم, داداشم دیروز که ازمدرسه اومد ازقول معلم تاریخشون می گفت که ما یه ستارخانی داریم که مثل جومونگ افسانه نیست و واقعی است وتازه از جومونگ هم چیزی کم نداره .و کلی ازشجاعت و کاردرستی اش گفت.
گفتم داداشم گوش کن.من هم ستارخان راخوب می شناسم. همونی یه که اسمش رو خیابون دایی اینهاست. اما اگه کارش درست بود لابد یه فیلمی، سریالی چیزی ازش می ساختند. بد که نگفتم .خلاصه اینجا هرروز یه اسطوره علم می کنند که مثلا ازشما سرتر باشه اما نمی شه .اما گوش من بدهکار این حرفها نیست .من فقط مخلص جومونگم وغیرجنابعالی اسطوره ای ندارم.دور دور جومونگ است وبس.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۸۸ ، ۱۹:۴۰
محمدرضا امین

نامه یک دختر ایرانی به جومونگ


سلام آقای جومونگ .امیدوارم حالتان خوب باشد و ملالی در وجود شریف نباشد. اگر از احوال اینجانب و سایر هموطنان بپرسید بنده که مخلص جناب عالی و تمام اعضای گروه دامون هستم . هموطنان هم همگی دوست دار جناب عالی هستند و هرشنبه و سه شنبه مشتاقانه پای تلویزیون می نشینند تا جمال مبارک جنابعالی ویاران را ببینند و مرحبا بگویند و بر هر چه تسو و تسوئیان لعن و نفرین بفرستند.
و البته بعضی ها هم به خاطر تماشای جمال کم مثال بانو سوسانو به تماشای سریال شما می نشینند.به من چه؟ مرا که توی قبر اونها نمی گذارند. غرض فقط این بود که بگویم اینجا همه جور آدمی هست.آقای جومونگ من خیلی خوشحالم که سریال شما را تلویزیون ما نشان می دهد. آخه می دانید؟ ماتوی سرزمین بزرگ مان اصلا آدمی مثل شمانداریم!
نه درتاریخ مان نه درقصه ها و افسانه هامان مثل شما نداریم. به همین جهت دیدن شجاعت های شما ،درستی شما ،کاردانی شما برایمان لذت بخش است .چه کسی می تواند سه تا تیر در کمان بگذارد و هرسه رابه هدف بزند؟ چه کسی می تواند آنهمه صبرکند تا اعتماد آدمی مثل تسو را به دست بیاورد؟ چه کسی می تواند یک تنه به وسط یک فوج بزند و همه را از دم تیغ بگذراند؟
این کار فقط و فقط ازجنابعالی برمیاید.عموی پدرم می گوید رستم زور صدتا جومونگ راداشته است. ولش کنید لطفا. پیر است و هذیان می بافد .کلی هم اسم های اجغ وجغ مثل گیو و گودرز و سیاوش و بیژن و کیخسرو و اینها پشت سرهم ردیف می کند که مثلا اینها اساطیر مایند .من که جدی اش نمیگیرم اگر آنها اسطوره بودند، اگر از جنابعالی سر تر بودند چرا صداسیمای ما ازشان فیلم نمی سازد؟
مگر رستم همانی نبود که چند وقت پیش ها یک سریالی ازش نشون داد؟ اونکه اصلا لاجون بود.فقط حرف میزد. اگر اسطوره ما اون بود ما اصلا اسطوره نخواستیم, داداشم دیروز که ازمدرسه اومد ازقول معلم تاریخشون می گفت که ما یه ستارخانی داریم که مثل جومونگ افسانه نیست و واقعی است وتازه از جومونگ هم چیزی کم نداره .و کلی ازشجاعت و کاردرستی اش گفت.
گفتم داداشم گوش کن.من هم ستارخان راخوب می شناسم. همونی یه که اسمش رو خیابون دایی اینهاست. اما اگه کارش درست بود لابد یه فیلمی، سریالی چیزی ازش می ساختند. بد که نگفتم .خلاصه اینجا هرروز یه اسطوره علم می کنند که مثلا ازشما سرتر باشه اما نمی شه .اما گوش من بدهکار این حرفها نیست .من فقط مخلص جومونگم وغیرجنابعالی اسطوره ای ندارم.دور دور جومونگ است وبس.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۸۸ ، ۱۹:۴۰
محمدرضا امین
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۸۸ ، ۱۹:۲۷
محمدرضا امین