زنده اندیشان

۵ مطلب در دی ۱۳۸۸ ثبت شده است

تصویر وسایلی با طلا
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ دی ۸۸ ، ۱۲:۳۱
محمدرضا امین

سخنان قصار دکتر شریعتی

من رقص دختران هندی را بیشتر از نماز پدر و مادرم دوست دارم. چون آنها از روی عشق وعلاقه می رقصند ولی پدر و مادرم از روی عادت نماز می خوانند .


«دکتر علی شریعتی»


-----------------------------------------------------------

با کفشهایم در خیابان راه بروم و به خدا فکر کنم بهتر است تا اینکه در مسجد بنشینم و به کفشهایم فکر کنم

 

-------------------------------------------------------------

به سه چیز تکیه نکن، غرور، دروغ و عشق. آدم با غرور می تازد، با دروغ می بازد و با عشق می میرد.

 

«دکتر علی شریعتی»


-----------------------------------------------------------


زن عشق می کارد و کینه درو می کند... دیه اش نصف دیه توست و مجازات زنایش با تو برابر... می تواند تنها یک همسر داشته باشد و تو مختار به داشتن چهار همسرهستی .... برای ازدواجش ــ در هر سنی ـ اجازه ولی لازم است و تو هر زمانی بخواهی به لطف قانونگذار میتوانی ازدواج کنی ... در محبسی به نام بکارت زندانی است و تو ... او کتک می خورد و تو محاکمه نمی شوی .... او می زاید و تو برای فرزندش نام انتخاب می کنی...او درد می کشد و تو نگرانی که کودک دختر نباشد ....... او بی خوابی می کشد و تو خواب حوریان بهشتی را می بینی ... او مادر می شود و همه جا می پرسند نام پدر .....


-----------------------------------------------------------


اگر تنهاترین تنها شوم باز خدا هست او جانشین همه نداشتنهاست


-----------------------------------------------------------


عاقلانه ازدواج کن تا عاشقانه زندگی کنی .


دکتر شریعتی


-----------------------------------------------------------


اگر مثل گاو گنده باشی،میدوشنت، اگر مثل خر قوی باشی،بارت می کنند، اگر مثل اسب دونده باشی،سوارت می شوند.... فقط از فهمیدن تو می ترسند


-----------------------------------------------------------


آن روز که همه به دنبال چشم زیبا هستند، تو به دنبال نگاه زیبا باش


-----------------------------------------------------------


هر لحظه حرفی در ما زاده می‏شود


هر لحظه دردی سر بر می‏دارد


و هر لحظه نیازی از اعماق مجهول روح پنهان و رنجور ما جوش می‏کند


این ها بر سینه می‏ریزند و راه فراری نمی‏یابند


مگر این قفس کوچک استخوانی گنجایش‏اش چه اندازه است؟


-----------------------------------------------------------


دکتر شریعتی : «کلاس پنجم که بودم پسر درشت هیکلی در ته کلاس ما می نشست که برای من مظهر تمام چیزهای چندش آور بود ،آن هم به سه دلیل ؛ اول آنکه کچل بود، دوم اینکه سیگار می کشید و سوم - که از همه تهوع آور بود- اینکه در آن سن و سال، زن داشت. !... چند سالی گذشت یک روز که با همسرم ازخیابان می گذشتیم ،آن پسر قوی هیکل ته کلاس را دیدم در حالیکه خودم زن داشتم ،سیگار می کشیدم و کچل شده بودم


-----------------------------------------------------------


هر کس آنچنان می میرد که زندگی می کند

 

کوه با نخستین سنگ ها آغاز می شود

 
انسان با نخستین درد
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ دی ۸۸ ، ۱۲:۲۸
محمدرضا امین


دو پیرمرد ٩٠ ساله، به نامهاى بهمن و خسرو، دوستان بسیار قدیمى بودند. هنگامى که بهمن در بستر مرگ بود، خسرو هر روز به دیدار او می رفت.

یک روز خسرو گفت: «بهمن جان، ما هر دو عاشق فوتبال بودیم و سالهاى سال با هم فوتبال بازى می کردیم. لطفاً وقتى به بهشت رفتى، یک جورى به من خبر بوده که در آن جا هم می شود فوتبال بازى کرد یا نه؟»

بهمن گفت: «خسرو جان، تو بهترین دوست زندگى من هستى. مطمئن باش اگر امکانش بود حتماً بهت خبر می دهم.»

چند روز بعد بهمن از دنیا رفت. یک شب، نیمه هاى شب، خسرو با صدایى از خواب پرید. یک شیء نورانى چشمک زن را دید که نام او را صدا می زد: خسرو، خسرو...

خسرو گفت: کیه؟

منم، بهمن.

تو بهمن نیستى، بهمن مرده!

باور کن من خود بهمنم...

تو الان کجایی؟

بهمن گفت: در بهشت! و چند خبر خوب و یک خبر بد برات دارم.

خسرو گفت: اول خبرهاى خوب را بگو.

بهمن گفت: اول این که در بهشت هم فوتبال برقرار است. و از آن بهتر این که تمام دوستان و هم تیمی هایمان که مرده اند نیز اینجا هستند. حتى مربى سابقمان هم اینجاست. و باز هم از آن بهتر این که همه ما دوباره جوان هستیم و هوا هم همیشه بهار است و از برف و باران خبرى نیست. و از همه بهتر این که می توانیم هر چقدر دلمان می خواهد فوتبال بازى کنیم و هرگز خسته نمی شویم. در حین بازى هم هیچ کس آسیب نمی بیند.

خسرو گفت: عالیه! حتى خوابش را هم نمی دیدم! راستى آن خبر بدى که گفتى چیه؟

بهمن گفت: مربیمون براى بازى جمعه اسم تو را هم توى تیم گذاشته!

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۸۸ ، ۱۳:۳۸
محمدرضا امین



بارش برش شدید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۸۸ ، ۱۳:۲۰
محمدرضا امین


ساخت جالب قفسه کتاب ها


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۸۸ ، ۱۲:۴۹
محمدرضا امین